پارت دهم
شب
از زبن سوینگ
یه لباس خیلی خوشگل پوشیدم ولی نه خیلی باز بود نه حیلی پوشونده
ویه ارایش خیلی خوشگل انجام دادم
موهام رو حالت دادم
و با راننده ی شخصیم به سمت سالن حرکت کردم
از زبان کوک
یه تیپ دختر کوش و جذاب زدم امشب باید یه کاری کنم سویونگ پیشم برگرده
توی مهمونی
داشتم دنبال سویونگ می گشتم
که دیدم می خواد سخنرانی کنه
سویونگ ـ سلام به همه مهمان ها مم از همه ی شما تشکر می کنم که به این جشن اومدین این جشن به دلیل سالگرد افتتاح شرکت هست
کوک ـ سویونگ می تونم باهات صحبت کنم
سویونگ ـ اره خودم هم دنبتلت می گشتم بگو ماجرا چی هست
کوک ـ راستش بعد از اون روز که طلاق گرفتیم من به مدت یک سال افسردگی گرفتمو ساید در روز اونم به اجبار خانوادم فقط یه وعده غذا می خوردم اونم یکم
ولی بعد از یکسال گفتم دیگه فایده ای نداره و با این کارا به هیجا نمی رسم
و یک سال پیش به اجبار خانوادم با جیا ازدواج کردم ولی حتی بهش دست هم نزدم چون می دونستم هر شب زیر یکی هست بعد از اینکه تو رو پیدا کردم اونو طلاق دادم
سویـونگ ـ ببخشید همه ی اینل به خاطر منه ولی منم مجبور بودم یه روز تپی حال نشسته بودم که یکدفعه یه پیام برام اومد اول خواستم نا دیدش بگیرم ولی دیدم که یه چیز هایی راجب به تو توش نوشته بعد یه ادرس بهم داد و گفت اگه نیای جون کوک در خطر منم به همین دلیل با تمام سرعتم خودم رو رسوندم
از زبن سوینگ
یه لباس خیلی خوشگل پوشیدم ولی نه خیلی باز بود نه حیلی پوشونده
ویه ارایش خیلی خوشگل انجام دادم
موهام رو حالت دادم
و با راننده ی شخصیم به سمت سالن حرکت کردم
از زبان کوک
یه تیپ دختر کوش و جذاب زدم امشب باید یه کاری کنم سویونگ پیشم برگرده
توی مهمونی
داشتم دنبال سویونگ می گشتم
که دیدم می خواد سخنرانی کنه
سویونگ ـ سلام به همه مهمان ها مم از همه ی شما تشکر می کنم که به این جشن اومدین این جشن به دلیل سالگرد افتتاح شرکت هست
کوک ـ سویونگ می تونم باهات صحبت کنم
سویونگ ـ اره خودم هم دنبتلت می گشتم بگو ماجرا چی هست
کوک ـ راستش بعد از اون روز که طلاق گرفتیم من به مدت یک سال افسردگی گرفتمو ساید در روز اونم به اجبار خانوادم فقط یه وعده غذا می خوردم اونم یکم
ولی بعد از یکسال گفتم دیگه فایده ای نداره و با این کارا به هیجا نمی رسم
و یک سال پیش به اجبار خانوادم با جیا ازدواج کردم ولی حتی بهش دست هم نزدم چون می دونستم هر شب زیر یکی هست بعد از اینکه تو رو پیدا کردم اونو طلاق دادم
سویـونگ ـ ببخشید همه ی اینل به خاطر منه ولی منم مجبور بودم یه روز تپی حال نشسته بودم که یکدفعه یه پیام برام اومد اول خواستم نا دیدش بگیرم ولی دیدم که یه چیز هایی راجب به تو توش نوشته بعد یه ادرس بهم داد و گفت اگه نیای جون کوک در خطر منم به همین دلیل با تمام سرعتم خودم رو رسوندم
۴.۵k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.