قشنگ معلومه که کمبود عکس دارم نه؟😂

قشنگ معلومه که کمبود عکس دارم نه؟😂


هشتار🩸
از الان بگم این سناریو هنتای داره



نکته:اینجا نوعه و اون دختره (شیپ نوه )و جان وجود ندارن
چون پنج سال گذشته از اینکه وانیتاس با برادرش اینا آشتی کرده قد وانیتاس شده ۱۷۲
و داداششم ۱۵ سالشه
(اصلا چند سالش بود)
و داخل این سناریو هر کی از خون خون‌آشام ماه آبیو بخوره نمیتونه به دستوراتش نه بگه
(مثل انیمه شوالیه من)
خوب بریم بعد یه تومار شروع کنیم 😅


پارت ۱

کتاب خانه بزرگ در مرکز پاریس


ویو وانیتاس

داشتم درباره اونا (اشاره کنم داستان لو میره) تحقیق میکردم


لعنتی آخرین بار چندین قرن پیش اونا نابود شدن
پس یعنی ممکنه نتونیم پیداشون کنیم

و وانیتاس دستشو مشت می‌کنه و روی میز میکوبه


رفتم یکم بگردم بلکه شاید ذهنم آزاد شه

نکته:الان شبه


داشتم میرفتم روی پول که یه دخترو دیدم با موهای بلند آبی که زیر نور ماه داشت می‌درخشید

که داشت میرقصید


عجیب این جا چیکار می‌کنه


ویو نویسنده بد بخت که فردا ۴تا امتحان داره



وانیتاس اروم به سمتش قدم بر میداره


وقتی دختر متوجه وانیتاس میشه از رقصیدن دست می‌کشه و سریع شروع می‌کنه به دویدن





وانیتاس تا میخواد شروع به دویدن کنه میبینه آن دختر نیست شده



(می‌دونم کوتاه ولی حالا)