گروگان عشق
گروگان عشق
پارت 8
.
.
.
جیمین ویو:
بتادین رو ریختم روی یه دستمال پارچه ای سفید و گذاشتم روی زخمش که دستمو فشار داد
+سوزش بدی داشتم جونی واسم نمونده بود از درد
جیمین ویو:
چشماشو از درد فشار میداد یهو یه داد بلندی کشید و دستمو فشار میداد عرق کرده بود بالاخره تموم شد بهش یه ارام بخش زدم و خوابید رفتم از اتاق بیرون که تهیونگ و بقیه اومدن جلوم و گفت:حالش چطوره؟ *بغض* گفتم:نگران نباش خوب میشه
-رفتم تو اتاق و درو بستم انگار خوابیده بود اروم رفتم سمتش که رسیدم بهش عرق کرده بود دستاشو گرفتم معلوم بود جونی نداشت و یه بوسه به دستش زدم بعد از اتاق رفتم بیرون و رفتم داخل اتاقم
*2 ساعت بعد*
+بیدار شدم زخمم میسوخت یه نفس عمیق کشیدم و به تاجی تخت تکیه دادم خواستم بلند شم که در باز شد و تهیونگ اومد داخل و اومد سمتم گفت:حالت خوبه؟ گفتم:اره*اروم* ولی جای زخمم خیلی میسوخت دستمو اروم گذاشتم رو زخمم و فشار میدادم
-دیدم دستشو گذاشت رو زخمش و فشار داد فهمیدم درد داره از روی پاتختیش پمادش رو برداشتم که گفت:چیکار میکنی؟ گفتم:میدونم درد داری بزار پماد بهش بزنم سرشو به نشونه ی باشه تکون داد منم لباسش رو دادم بالا و پمادش رو زدم
+میسوخت ولی صدام دَر نمیومد و فقط ملافه رو تخت رو تو مشتم فشار میدادم که یه اشک ناخوداگاه از چشمم دراومد تهیونگ کارش تموم شد
-دیدم یه اشک از چشمش اومد بیرون کمرش رو بغلش کردم و موهاش رو نوازش میکردم
خببب اممم چی بگم راستش دیروز یادم رفت که اون دوتا پارت رو بزارم و برای جبرانش امشب یه تک پارتی از جونگ کوک میزارم👋😘😘😘💜💜
پارت 8
.
.
.
جیمین ویو:
بتادین رو ریختم روی یه دستمال پارچه ای سفید و گذاشتم روی زخمش که دستمو فشار داد
+سوزش بدی داشتم جونی واسم نمونده بود از درد
جیمین ویو:
چشماشو از درد فشار میداد یهو یه داد بلندی کشید و دستمو فشار میداد عرق کرده بود بالاخره تموم شد بهش یه ارام بخش زدم و خوابید رفتم از اتاق بیرون که تهیونگ و بقیه اومدن جلوم و گفت:حالش چطوره؟ *بغض* گفتم:نگران نباش خوب میشه
-رفتم تو اتاق و درو بستم انگار خوابیده بود اروم رفتم سمتش که رسیدم بهش عرق کرده بود دستاشو گرفتم معلوم بود جونی نداشت و یه بوسه به دستش زدم بعد از اتاق رفتم بیرون و رفتم داخل اتاقم
*2 ساعت بعد*
+بیدار شدم زخمم میسوخت یه نفس عمیق کشیدم و به تاجی تخت تکیه دادم خواستم بلند شم که در باز شد و تهیونگ اومد داخل و اومد سمتم گفت:حالت خوبه؟ گفتم:اره*اروم* ولی جای زخمم خیلی میسوخت دستمو اروم گذاشتم رو زخمم و فشار میدادم
-دیدم دستشو گذاشت رو زخمش و فشار داد فهمیدم درد داره از روی پاتختیش پمادش رو برداشتم که گفت:چیکار میکنی؟ گفتم:میدونم درد داری بزار پماد بهش بزنم سرشو به نشونه ی باشه تکون داد منم لباسش رو دادم بالا و پمادش رو زدم
+میسوخت ولی صدام دَر نمیومد و فقط ملافه رو تخت رو تو مشتم فشار میدادم که یه اشک ناخوداگاه از چشمم دراومد تهیونگ کارش تموم شد
-دیدم یه اشک از چشمش اومد بیرون کمرش رو بغلش کردم و موهاش رو نوازش میکردم
خببب اممم چی بگم راستش دیروز یادم رفت که اون دوتا پارت رو بزارم و برای جبرانش امشب یه تک پارتی از جونگ کوک میزارم👋😘😘😘💜💜
۵.۲k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.