سلاح سرد(پارت1)
سلام بالاخره شروع شد:)))خوشحال میشم لایک کنی:)))
جینهو ویو
بازم صدای این زنگ کوفتی بیدارم کرد از خواب اه چرا من نمیتونم عین ادم یه روز بخوابمممممممم بلند شدم رفتم دستشویی یه ابی به سروصورتم زدم و رفتم پایین که دیدم بچه ها نشستن دارن صبحونه میخورن...
کیهیون:به به بالاخره بیدار شدی چه عجب
جینهو:یاااا مگه چقدر خوابیدم که اینجوری میگی:(((
کیمین:هی کیهیون اذیتش نکن جینهو بیا صبحونت بخور مگه نباید بری باشگاه...
جینهو:امروز سانس صبح نمیرم به تیسا(منشی باشگاه)گفتم امروز صبح نمیرم کلی کار دارم.....
داشتم میرفتم که بشینم سر میز که صدای زنگ در به صدا در امد
خواستم برم
ریونهو:بشین من میرم ببینم کیه
نشستم سرجام و مشغول خوردن صبحونه شدم که ریونهو با یه پاکت امد داخل....
مینهو:این چیه؟؟؟؟؟
ریونهو:نمیدونم ولی هرچی که هست از یه مهمونی به حساب میاد!!
ریونهو نامرو بلند خوند وقتی تموم شد همه به مینهو نگاه میکردیم
مینهو:یاااا چرا همتون اینجوری نگام میکنید تعجب داره ؟؟خب میریم دیگه
کیهیون:ریونهو تاریخش مال کی؟؟؟؟
ریونهو:هفته بعد.....
جینهو:پس حسابی کار داریم!!!
مینهو:بله بله بدویین دیگه کارتون از الان شروع کنید...
بعد از تموم شدن صبحونم رفتم تو اتاقم و یه لباس سفید و مشکی پوشیدم و سوییچم برداشتم و کیف کولم برداشتم و رفتم پایین..
جینهو:مینهو من میرم بیرون یکم دور بزنم
مینهو:اوکی بای
جینهو:بای<<<بچه ها خدافظ>>
همه به جز مینهو:بایی
پایان پارت اول
اسلایددوم و سوم اتاق خواب جینهو
اسلاید چهارم خونشون
اسلاید پنجم استایل جینهو برای بیرون
جینهو ویو
بازم صدای این زنگ کوفتی بیدارم کرد از خواب اه چرا من نمیتونم عین ادم یه روز بخوابمممممممم بلند شدم رفتم دستشویی یه ابی به سروصورتم زدم و رفتم پایین که دیدم بچه ها نشستن دارن صبحونه میخورن...
کیهیون:به به بالاخره بیدار شدی چه عجب
جینهو:یاااا مگه چقدر خوابیدم که اینجوری میگی:(((
کیمین:هی کیهیون اذیتش نکن جینهو بیا صبحونت بخور مگه نباید بری باشگاه...
جینهو:امروز سانس صبح نمیرم به تیسا(منشی باشگاه)گفتم امروز صبح نمیرم کلی کار دارم.....
داشتم میرفتم که بشینم سر میز که صدای زنگ در به صدا در امد
خواستم برم
ریونهو:بشین من میرم ببینم کیه
نشستم سرجام و مشغول خوردن صبحونه شدم که ریونهو با یه پاکت امد داخل....
مینهو:این چیه؟؟؟؟؟
ریونهو:نمیدونم ولی هرچی که هست از یه مهمونی به حساب میاد!!
ریونهو نامرو بلند خوند وقتی تموم شد همه به مینهو نگاه میکردیم
مینهو:یاااا چرا همتون اینجوری نگام میکنید تعجب داره ؟؟خب میریم دیگه
کیهیون:ریونهو تاریخش مال کی؟؟؟؟
ریونهو:هفته بعد.....
جینهو:پس حسابی کار داریم!!!
مینهو:بله بله بدویین دیگه کارتون از الان شروع کنید...
بعد از تموم شدن صبحونم رفتم تو اتاقم و یه لباس سفید و مشکی پوشیدم و سوییچم برداشتم و کیف کولم برداشتم و رفتم پایین..
جینهو:مینهو من میرم بیرون یکم دور بزنم
مینهو:اوکی بای
جینهو:بای<<<بچه ها خدافظ>>
همه به جز مینهو:بایی
پایان پارت اول
اسلایددوم و سوم اتاق خواب جینهو
اسلاید چهارم خونشون
اسلاید پنجم استایل جینهو برای بیرون
۳.۰k
۰۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.