عشق جنگی من
پارت 41
_خوب بیبی من باید ظهر برم میتونیم یکم بیشتر باهم باشیم
+اوکی
_خوب حالا بیا یکم بریم توی باغ قدم بزنیم آخه الان چون برف همه جارو پوشونده قشنگ تره
+میدونی که چند روز دیگه کريسمس
_ا راستی ها یادم رفته بود
+خوب بزار برم لباسم رو عوض کنم میام
_باشه
دو دقیقه بعد
+پوشیدم بریم
_بریم
دست های همو گرفتن و رفتن
+چغدر قشنگ
_اهوم
+نگا اون گربه
_وای شیرموزم پیداش شد
+شیرموز .؟
_اوناهاش
(اشاره ب شیرموز)
+کشتیم با شیرموز
_بزا براش دارم بخورم
+بخور بخور
_کی جرعت کرده شیرم و منو بزار تو باغ
+میگم
_هوم
+اگر بهت بگم
_خب
+"شیرموز یا من کدوم رو انتخاب میکنی
_استغفرالله خیلی سخت بیب
+بگو منتظرم
_شیپتون میکنم ا/تموز
+خداا
_بله دیگه
+برو کیش کیش
_بریم داخل هوا داره سرد میشه
+بریم
_اوه اوه ساعت چهار پرواز دارم
+الان ساعت چنده
_ساعت 3
+ایش حیف شد
_میدونم دوست داشتی باهات بیام ولی قول میدم دفعه ی بعدی بیام باشه بیبی
+باشه ولی قول دادی ها
_اوکی
و بوسش کرد
پرش زمانی ب ساعت چهار *
+بیا اینم کتت مواظب خودت باش اوکی
_باشه بای بیبی کوچولو
+بای بای
و رفت تو
+جینننن
جین :چه مرگت
+بدو باید آماده بشیم ساعت هفت باید بریم بدو
جین :خو صورتم
+بدو دیگه اه.. اجومااا
اجوما :بله دخترم
+برام قهوه درست کن
اجوما :چشم دخترم
پرش زمانی ب ساعت 7*
+من آماده هستم
جین :منم همینطور
+بریم سوار ماشین شیم
جین :یعنی باید تو نقش دوست دخترم رو بازی کنی
+مجبورم
جین :کاش تو واقعیت هم همین جوری بود
+دیدیم دیدم چجور ی مخ دختره رو زدی
فلش بک ب اون موقع *
جین :دختر جون با من ازدواج کن تا کلی ماسک صورت بر صورت زشتت بزنم
§:یعنی من زشتم
جین :ن بابا منظورم رو نفهمیدی.... بابا کجا میری فرار نکن
_خل ب تمام معنا
+هی خدا یک مغز ب این بده
لیندا :حالا میره ب ماسک درخواست میده
جین :ماسک عزیز ماچ ماچ (بوسش کرد)
تهیونگ :خدا این چغدر مشنگ 🤧
لویی :آخه اونم دل داره دیگه
_کجاش دل داره این فقط صورتش مهمه
لیندا :خدا این احساست جین رو عوض کن
جین :بیا کار های خاک بر سری بکنیم حال بکنیم
_نگا نکن بیب زشته
+وای خاک عالم
لیندا:مگه من گفتم اینجوری ها
نامجون :وادفاخ😑😐
لویی:برادرم فازت چیست؟
جین :واییی جیغغغ... به چی نگاه میکنید
_بیبی بیا فرار کنیم تا کتک نخوردیم
+باشه بدو
نامجون :کجا در میرین نکبتا🧐
لویی :من میرم
لیندا :تهیونگ بدو
تهیونگ :باشه یلا
نامجون :پدسگا برگردین 🤧
جین :برات دارم نامجون
نامجون :ب جان اون فیس قشنگ من نبودم
جین :چشم نزن
فلش بک ب زمان حال *
جین :چطور یادته
+ها ها ها 😗💜
جین :زن کوک جادوگر دیگه اثلا نمیام پیشت نکنه هیونگمم نفرین کرده
+ن بابا
جین :یعنی الان هیونگمم هیولاس
+نع
جین :ب صورت عزیزم دست نزن
+میزنم چرا نزنم
_خوب بیبی من باید ظهر برم میتونیم یکم بیشتر باهم باشیم
+اوکی
_خوب حالا بیا یکم بریم توی باغ قدم بزنیم آخه الان چون برف همه جارو پوشونده قشنگ تره
+میدونی که چند روز دیگه کريسمس
_ا راستی ها یادم رفته بود
+خوب بزار برم لباسم رو عوض کنم میام
_باشه
دو دقیقه بعد
+پوشیدم بریم
_بریم
دست های همو گرفتن و رفتن
+چغدر قشنگ
_اهوم
+نگا اون گربه
_وای شیرموزم پیداش شد
+شیرموز .؟
_اوناهاش
(اشاره ب شیرموز)
+کشتیم با شیرموز
_بزا براش دارم بخورم
+بخور بخور
_کی جرعت کرده شیرم و منو بزار تو باغ
+میگم
_هوم
+اگر بهت بگم
_خب
+"شیرموز یا من کدوم رو انتخاب میکنی
_استغفرالله خیلی سخت بیب
+بگو منتظرم
_شیپتون میکنم ا/تموز
+خداا
_بله دیگه
+برو کیش کیش
_بریم داخل هوا داره سرد میشه
+بریم
_اوه اوه ساعت چهار پرواز دارم
+الان ساعت چنده
_ساعت 3
+ایش حیف شد
_میدونم دوست داشتی باهات بیام ولی قول میدم دفعه ی بعدی بیام باشه بیبی
+باشه ولی قول دادی ها
_اوکی
و بوسش کرد
پرش زمانی ب ساعت چهار *
+بیا اینم کتت مواظب خودت باش اوکی
_باشه بای بیبی کوچولو
+بای بای
و رفت تو
+جینننن
جین :چه مرگت
+بدو باید آماده بشیم ساعت هفت باید بریم بدو
جین :خو صورتم
+بدو دیگه اه.. اجومااا
اجوما :بله دخترم
+برام قهوه درست کن
اجوما :چشم دخترم
پرش زمانی ب ساعت 7*
+من آماده هستم
جین :منم همینطور
+بریم سوار ماشین شیم
جین :یعنی باید تو نقش دوست دخترم رو بازی کنی
+مجبورم
جین :کاش تو واقعیت هم همین جوری بود
+دیدیم دیدم چجور ی مخ دختره رو زدی
فلش بک ب اون موقع *
جین :دختر جون با من ازدواج کن تا کلی ماسک صورت بر صورت زشتت بزنم
§:یعنی من زشتم
جین :ن بابا منظورم رو نفهمیدی.... بابا کجا میری فرار نکن
_خل ب تمام معنا
+هی خدا یک مغز ب این بده
لیندا :حالا میره ب ماسک درخواست میده
جین :ماسک عزیز ماچ ماچ (بوسش کرد)
تهیونگ :خدا این چغدر مشنگ 🤧
لویی :آخه اونم دل داره دیگه
_کجاش دل داره این فقط صورتش مهمه
لیندا :خدا این احساست جین رو عوض کن
جین :بیا کار های خاک بر سری بکنیم حال بکنیم
_نگا نکن بیب زشته
+وای خاک عالم
لیندا:مگه من گفتم اینجوری ها
نامجون :وادفاخ😑😐
لویی:برادرم فازت چیست؟
جین :واییی جیغغغ... به چی نگاه میکنید
_بیبی بیا فرار کنیم تا کتک نخوردیم
+باشه بدو
نامجون :کجا در میرین نکبتا🧐
لویی :من میرم
لیندا :تهیونگ بدو
تهیونگ :باشه یلا
نامجون :پدسگا برگردین 🤧
جین :برات دارم نامجون
نامجون :ب جان اون فیس قشنگ من نبودم
جین :چشم نزن
فلش بک ب زمان حال *
جین :چطور یادته
+ها ها ها 😗💜
جین :زن کوک جادوگر دیگه اثلا نمیام پیشت نکنه هیونگمم نفرین کرده
+ن بابا
جین :یعنی الان هیونگمم هیولاس
+نع
جین :ب صورت عزیزم دست نزن
+میزنم چرا نزنم
۹.۱k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.