p6
p6
ات: باشه
۵سال بعد
ات و کوک داشتن به دامشگاه می رفتن
بچه هایشان هم ۴ سالو نیم داشتن اسم بچه هایشان داهی و ناهی بود هردو دختر بودند
زندگیشون خوب پیش میرفت
هر دو از دانشگاه وقتی بر میگشتن از مهدکودک بچه هاشون رو از اونجا برداشتن و برای خرید رفتن و یه المه خرید کردن برای بچه ها لباس های به رنگ سفید و سیاه و بنفش خریدن و برای خودشان هم لباس سیاه خریدن و برای غذا خوردن رفتن.
ناهی: کیم پاپ
داهی: رام یون
ات : نودل
کوک: کورن داگ
میخاستن بخورن و سفارش دادن و اوردن و خوردن
ناهی : باباجون مرسی خیلی خوشمزست دستت دردنکنه
داهی : اره باباجون خیلی خوشممزه هست مرسی
کوکو: نوش جونتون باشه عزیزانم
ات : منم ممنونم عشقم
کوک: نوش جونت نفسم
وقتی تموم کردن به راه خونه افتادن وقتی به خونه رسیدن یک فیلم خنده دار را باز کردن و تنقولات رو اوردن و اون روز براشون خیلی خوش گذشت ولی فردا.....
ادامشو یا امشم میزارم یا فردا صبح معلوم نیست
لایک و کامنت یادتون نره
ات: باشه
۵سال بعد
ات و کوک داشتن به دامشگاه می رفتن
بچه هایشان هم ۴ سالو نیم داشتن اسم بچه هایشان داهی و ناهی بود هردو دختر بودند
زندگیشون خوب پیش میرفت
هر دو از دانشگاه وقتی بر میگشتن از مهدکودک بچه هاشون رو از اونجا برداشتن و برای خرید رفتن و یه المه خرید کردن برای بچه ها لباس های به رنگ سفید و سیاه و بنفش خریدن و برای خودشان هم لباس سیاه خریدن و برای غذا خوردن رفتن.
ناهی: کیم پاپ
داهی: رام یون
ات : نودل
کوک: کورن داگ
میخاستن بخورن و سفارش دادن و اوردن و خوردن
ناهی : باباجون مرسی خیلی خوشمزست دستت دردنکنه
داهی : اره باباجون خیلی خوشممزه هست مرسی
کوکو: نوش جونتون باشه عزیزانم
ات : منم ممنونم عشقم
کوک: نوش جونت نفسم
وقتی تموم کردن به راه خونه افتادن وقتی به خونه رسیدن یک فیلم خنده دار را باز کردن و تنقولات رو اوردن و اون روز براشون خیلی خوش گذشت ولی فردا.....
ادامشو یا امشم میزارم یا فردا صبح معلوم نیست
لایک و کامنت یادتون نره
۲.۹k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.