پرفکت گرل؛) p8

ویوو ا/ت

نمیدونم احساس کردم اگه الان نخوابم میمیرم و رو زمین خابیدم (تو جنگلن)

ویوو دازاییییی


دور میز نشستیم و خواستیم دلیل هامونو بگیم که چرا میخایم باهامون باشه(چی فک کردی الان میزنن تو دک و پوز هم😬🔪😐😅)
آرنج هامو روی میز گذاشتم و دستامو توی هم قلاب کردم و با حالت جدی گفتم
$شروع کنید اول گوجو
(علامت گوجو/ لیوای& ارن ٫ رین# مگومی؟ بابای ا/ت + دازای $)
/ خوشگله دلم میخاد باهاش بازی کنم(هرکی فهمید ته منحرفاس😬🔪😐)
٫ بدون اون شبا خابم نمیبره ( ارن کلکییی😐😐)
# دوستش دارم میخام شبا باهاش بخوابم( این منحرفی نی فق میخاد بخابه به ابلفضل)
$ اون تنها کسیه که حاضر شده باهام باشه به هرکس میگم بیا باهم خودکشی کنیم فقط جیغ میکشه و فرار میکنه ولی اون سریع و رک گفت حتما
& چ...
آروم انگشتمو روی لبام گذاشتم احساس کردم کسی حرفامونو داره گوش میکنه

ویوو باکوگووو(کراشممم عرر شخصیت جدیدمونه علامتشم -)
این نفله ها دارن سر چی ورور میکنن؟ (یکم به حرفا گوش داد)
جامو فهمیدن باید سریع برم
*داشت میرفت که یه دخترو رو زمین دید و فهمید دارن سر چی حرف میزنن *
نه سلیقشون بد نی با سلیقه ی منم مو نمیزنه...



جررررر چی میشه؟؟؟؟ 😈😅
دیدگاه ها (۷)

پرفکت گرل؛) p9

رمان مافیای سفید p1

پرفکت گرل؛) p7

اونو پیدا نکردم ولی اینو...

پارت ۴۵ فیک ازدواج مافیایی

شوهر دو روزه. پارت۵۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط