تصادف عشقp11
ویو ا.ت
توی اتاق با یونا نشسته بودم داشتیم بازی میکردیم که صدای تیر اندازه اومد یهو جیمین نفس نفس میزد اومد بالا
جیمین: ا.ت بهمون حمله شد باید یونا و یجا مخفی کنیم
+چی باشه
جیمین کمد توی اتاق و باز کرد داخلش یه در مخفی کوچولو بود
جیمین: یونا جونم تو برو اینجا اجوما اونجاست بعدم با اجوما برو خونه مامان بابا میان پیشت
=عمو چیزی شده
+نه مامانی فقط سریع برو
بادستام صورت یونا و قاب کردم
+دخترم نترسی باشه؟ منو بابا زودی میایم پیشت الانم به حرفای اجوما گوش میدی
=چشم مامان
پیشونیش و بوسیدم و فرستادم رفت..جیمین یه تفنگ داد دستم
جیمین: پیشت باشه شاید لازم بشه
+فهمیدم
رفتیم و با هر بدبختی بود خودمون و رسوندیم به در باغ… توی باغ کوک و دیدم که یه دستش تیر خورده بود با اون دستش تفنگش دستش بود
+ کوک ،کوک حالت خوبههه؟(نگران)
-اره من خوبم برو تو ون
سریع رفتم تو ون بلافاصله کوک اومد
-حالت خوبه؟
+اره
-یونا کجاست
+تو تونل
-خوبه
+دستت چیزی شده
-نه نگران نباش
+باشه
توی راه یه نفر دست کوک و باند پیچی کرد،بغل کوک بودم و سیاهی
-ا.ت رسیدیم پاشو
گیج بودم به دور و ورم نگاه کردم تو جنگل بودیم ، رفتیم توبه کلبه که یونا پرید بغلم
= مامانییییی
+یوناااا
-من چی پس
+حسود
-چی الان به من گفتی حسود
+اره
-عجب، کل کره جلو من زانو میزنن بعد تو به من میگی حسود ؟
+اره بانی حسود
-بانی؟خوشم اومد
=مامان باورت نمیشه، تو یخچال اینجا پر شیرمز بود انبار شیرمزهههه
-به شیرمزا دست که نزدییییی
=چرا نصفشون و خوردم
-(میدوعه میره سمت یخچال و با جای خالیه شیرمزا مواجه میشه😔 زانو میزنه جلو یخچال) شیرمزاممممممممم
=بابا مگه بچه ای
+نه بابات عاشق شیرمزه
=منو بابا مثل همیم اخجونن
-مطمئن شدم دختر خودمه
+مگه تا قبلش مطمئن نبودی؟
-…….
+کوک (اربده)
اجوما: دخترم آروم باش
=(پاره شده از خنده)
.
.
.
.
.
گفتم تو این پارت یکم چاشنی طنز بریزم همش غمبرک بود🤓🤪
لایک ۵
توی اتاق با یونا نشسته بودم داشتیم بازی میکردیم که صدای تیر اندازه اومد یهو جیمین نفس نفس میزد اومد بالا
جیمین: ا.ت بهمون حمله شد باید یونا و یجا مخفی کنیم
+چی باشه
جیمین کمد توی اتاق و باز کرد داخلش یه در مخفی کوچولو بود
جیمین: یونا جونم تو برو اینجا اجوما اونجاست بعدم با اجوما برو خونه مامان بابا میان پیشت
=عمو چیزی شده
+نه مامانی فقط سریع برو
بادستام صورت یونا و قاب کردم
+دخترم نترسی باشه؟ منو بابا زودی میایم پیشت الانم به حرفای اجوما گوش میدی
=چشم مامان
پیشونیش و بوسیدم و فرستادم رفت..جیمین یه تفنگ داد دستم
جیمین: پیشت باشه شاید لازم بشه
+فهمیدم
رفتیم و با هر بدبختی بود خودمون و رسوندیم به در باغ… توی باغ کوک و دیدم که یه دستش تیر خورده بود با اون دستش تفنگش دستش بود
+ کوک ،کوک حالت خوبههه؟(نگران)
-اره من خوبم برو تو ون
سریع رفتم تو ون بلافاصله کوک اومد
-حالت خوبه؟
+اره
-یونا کجاست
+تو تونل
-خوبه
+دستت چیزی شده
-نه نگران نباش
+باشه
توی راه یه نفر دست کوک و باند پیچی کرد،بغل کوک بودم و سیاهی
-ا.ت رسیدیم پاشو
گیج بودم به دور و ورم نگاه کردم تو جنگل بودیم ، رفتیم توبه کلبه که یونا پرید بغلم
= مامانییییی
+یوناااا
-من چی پس
+حسود
-چی الان به من گفتی حسود
+اره
-عجب، کل کره جلو من زانو میزنن بعد تو به من میگی حسود ؟
+اره بانی حسود
-بانی؟خوشم اومد
=مامان باورت نمیشه، تو یخچال اینجا پر شیرمز بود انبار شیرمزهههه
-به شیرمزا دست که نزدییییی
=چرا نصفشون و خوردم
-(میدوعه میره سمت یخچال و با جای خالیه شیرمزا مواجه میشه😔 زانو میزنه جلو یخچال) شیرمزاممممممممم
=بابا مگه بچه ای
+نه بابات عاشق شیرمزه
=منو بابا مثل همیم اخجونن
-مطمئن شدم دختر خودمه
+مگه تا قبلش مطمئن نبودی؟
-…….
+کوک (اربده)
اجوما: دخترم آروم باش
=(پاره شده از خنده)
.
.
.
.
.
گفتم تو این پارت یکم چاشنی طنز بریزم همش غمبرک بود🤓🤪
لایک ۵
۲۴۴
۲۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.