عاشق یک نگاه
عاشق یک نگاه
(بچه ها اعضا به ایران اومده بودن ولی بعد از خوب شدن تهکوک و بقیه رفتن کره)
ویو ات:صبح پاشدم دیدم ساعت ۶عه سریع عین جت پاشدم و بقیه رو هم بیدار کردم
سریع رفتم دستشویی و روتین پوستیمو انجام دادم به ذره میکاپ کردم زیر چشمام گود آفتاده بود از بس گریه کرده بودم یه تیشرت مشکی گشاد و یه شلوار بگ بگ ذغالی پوشیدمو رفتم بیرون که دیدم همه منتظرمن
+عه ته تو چرا لباست با من سته؟
٪راست میگی(به تیشرت مشکی و یه شلوار مشکی که هر دو گشاد بود)
*اینارو ولش بریم دیر شد
ویو ات:رسیدیم فرودگاه و یکم بعد پرواز کردیم من هیچی نفهمیدم چون خوابم برده بود تا اینکه با صدایی بیدار شدم
٪ات ات بیدار شو رسیدیم
+باشه بریم
رفتیم که خبرنگارا اومدن سراغمون
خ.۱:خانم ات برای چی به ایران سفر کردید
خ.۲:ات برای چی مادر شما از دنیا رفتن
+لطفا آروم باشین من الان مادرمو از دست دادم و برام خیلی سخته امیدوارم درک کنید خوب من برای سر زدن به خانواده به ایران رفتم اما خوب .....
خ.۳:الان دیگه همه میدونن که شما با همین لزومی نداره مخفیش کنین
+اگه میدونین پس سوالی نپرسید خداحافظ
(بچه ها اعضا به ایران اومده بودن ولی بعد از خوب شدن تهکوک و بقیه رفتن کره)
ویو ات:صبح پاشدم دیدم ساعت ۶عه سریع عین جت پاشدم و بقیه رو هم بیدار کردم
سریع رفتم دستشویی و روتین پوستیمو انجام دادم به ذره میکاپ کردم زیر چشمام گود آفتاده بود از بس گریه کرده بودم یه تیشرت مشکی گشاد و یه شلوار بگ بگ ذغالی پوشیدمو رفتم بیرون که دیدم همه منتظرمن
+عه ته تو چرا لباست با من سته؟
٪راست میگی(به تیشرت مشکی و یه شلوار مشکی که هر دو گشاد بود)
*اینارو ولش بریم دیر شد
ویو ات:رسیدیم فرودگاه و یکم بعد پرواز کردیم من هیچی نفهمیدم چون خوابم برده بود تا اینکه با صدایی بیدار شدم
٪ات ات بیدار شو رسیدیم
+باشه بریم
رفتیم که خبرنگارا اومدن سراغمون
خ.۱:خانم ات برای چی به ایران سفر کردید
خ.۲:ات برای چی مادر شما از دنیا رفتن
+لطفا آروم باشین من الان مادرمو از دست دادم و برام خیلی سخته امیدوارم درک کنید خوب من برای سر زدن به خانواده به ایران رفتم اما خوب .....
خ.۳:الان دیگه همه میدونن که شما با همین لزومی نداره مخفیش کنین
+اگه میدونین پس سوالی نپرسید خداحافظ
۱.۹k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.