p9
سرم رو به دست جونگکوک وصل کرد و با گرفتن فشار و قندش، متوجه پایین بودنشون شد ولی از اونجایی که مشخص بود جونگکوک خیلی خستش پس این موارد طبیعی بود و با سرمی که بهش وصل بود حتما اوضاعش بهتر میشد.
بعد از تموم شدن کارش الکس رسید و غذایی که با خواست تهیونگ آورده بود رو روی میز کنار تخت جونگکوک گذاشت و خودش روی یکی از صندلی های بغل تخت نشست.
_تو بهتری؟
_فقط یکم جای طنابا درد داره وگرنه کاملا خوبم
_خوبه...اون غذا رو بردار و بخور و بهم توضیح بده چه اتفاقی افتاده بود چون باید به پلیس گزارشش کنیم.
_فک نکنم نیازی به گزارش باشه...دوست پسر قبلی جونگکوک یهویی در خونمو باز کرد و وارد شد و منو به صندلی بست و بعد از چند ساعت جونگکوک اومد و اونم جلو چشمای من به جونگکوک تجاوز کرد و انقدر محکم و بدون ملاحظه داخل جونگکوک میکوبید که جونگکوک از شدت درد زیاد بیهوش شد و از اونجایی که اولین تجربش با اون وضعیت مزخرف بود پس طبیعیه که اینجوری باشه...
_چرا این کارو کرد؟؟؟و البته چرا باید جلو تو این کارو میکرده؟!
الکس با نگاه پر از سوالی به تهیونگ نگاه میکرد،براش عجیب بود که یه مرد غریبه که تازه باهاشون آشنا شده باید اینجوری راجب این مسائل کنجکاو باشه ولی بدون اینکه چیزی بگه شروع کرد به توضیح دادن.
_خب اون پسر به جونگکوک خیانت کرد و جونگکوک هم باهاش کات کرد ولی اون خیلی سیریش جونگکوکه و دوسش داره پس تصمیم گرفت با این کار هم من رو اذیت کنه هم جونگکوک رو جذب خودش کنه.
_تو رو اذیت کنه؟
_خب راستش من حسایی به جونگکوک دارم...یعنی در واقع فکر کنم داشتم و دیگه ندارم، برای همین فکر میکرده که با این کار میتونه من رو هم اذیت کنه.
تهیونگ نفسش رو با شدت بیرون داد و کلافه دستی به موهاش کشید ولی ساکت موند.
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
بعد از تموم شدن کارش الکس رسید و غذایی که با خواست تهیونگ آورده بود رو روی میز کنار تخت جونگکوک گذاشت و خودش روی یکی از صندلی های بغل تخت نشست.
_تو بهتری؟
_فقط یکم جای طنابا درد داره وگرنه کاملا خوبم
_خوبه...اون غذا رو بردار و بخور و بهم توضیح بده چه اتفاقی افتاده بود چون باید به پلیس گزارشش کنیم.
_فک نکنم نیازی به گزارش باشه...دوست پسر قبلی جونگکوک یهویی در خونمو باز کرد و وارد شد و منو به صندلی بست و بعد از چند ساعت جونگکوک اومد و اونم جلو چشمای من به جونگکوک تجاوز کرد و انقدر محکم و بدون ملاحظه داخل جونگکوک میکوبید که جونگکوک از شدت درد زیاد بیهوش شد و از اونجایی که اولین تجربش با اون وضعیت مزخرف بود پس طبیعیه که اینجوری باشه...
_چرا این کارو کرد؟؟؟و البته چرا باید جلو تو این کارو میکرده؟!
الکس با نگاه پر از سوالی به تهیونگ نگاه میکرد،براش عجیب بود که یه مرد غریبه که تازه باهاشون آشنا شده باید اینجوری راجب این مسائل کنجکاو باشه ولی بدون اینکه چیزی بگه شروع کرد به توضیح دادن.
_خب اون پسر به جونگکوک خیانت کرد و جونگکوک هم باهاش کات کرد ولی اون خیلی سیریش جونگکوکه و دوسش داره پس تصمیم گرفت با این کار هم من رو اذیت کنه هم جونگکوک رو جذب خودش کنه.
_تو رو اذیت کنه؟
_خب راستش من حسایی به جونگکوک دارم...یعنی در واقع فکر کنم داشتم و دیگه ندارم، برای همین فکر میکرده که با این کار میتونه من رو هم اذیت کنه.
تهیونگ نفسش رو با شدت بیرون داد و کلافه دستی به موهاش کشید ولی ساکت موند.
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
۵.۲k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.