پارت ۱ : عین یه ماه بود
ویو ا/ت:
صبح از خواب ب زور پا شدم دیدم لارا و یونا (هم گروی هایش) نبود
زود پا شدم رفتم یه دوش گرفتم اومدم بیرون دیدم هردوتا شو(یونا و لارا) باهمدیگه اومدن انگار بیرون بودن
(ا/ت:+ یونا:× لارا:÷)
+ : کجایین شماوتا؟
× : رفتیم پیاده روی صبح گاهی
+ : ساعت ۱۰ صبح شما اینو پیاد روی صبح گاهی میگددد اککک:/
÷ : عسلم تو دیر از خواب پا شدی ما ساعت ۷ رفته بودیم :)
+ : باشه باباااااا.......چیزع میگ......
÷ : (یه اقاییمیاد تو آقایه : =)
= : سلام خانوم ( هر سه تاشون دیگ)
×+÷ : سلام
= : من از برنامه ( فلان🫤) اومدم میخاستم این کارت دعوتو ب شما داده و شمارو ب این برنامه دعوت کنم خیلی خوشحال میشم تشریف بیارید :) (چه معدبببب🫠🥹🤧)
+ : خیلی ممنون چرا ک ن هتمن میایم
= : خواهشمیکنم
× : ببخشید میگم ما تنها دعوتیم یا کسی دیگه هم هست؟
= : یه سپورایزه از طرف کمپاینی هاتون من نمیتونم بگم ایم ساری^_^
× : اوک
= : خداحافظ میبینمتون
÷×+ : خداحافظ
ویو نویسنده :
دخترا سوپرایز داشتن میشدن و منتظر سوپرایز شدن بود البته کارتو یونا باز کرد ببینه کی هست ک یه دفعه دید ک.....
× : ود*فاکککککک
+ : چی شدهههه؟؟؟؟؟ چرا فحش میدی بی نامو*ص🫣😂
× : بی نامو*ص ننت میگم فقط چهار ساعت دیگ وقت داریم من هنوز لباسم انتخاب نکردمممم نووو
+ : نووووو چراااااا
÷ : ریلکس باشید بچها مطمعینم یکی فرستادن ب ما کمک کنه ما مثلن آیدلای مشهوریماااا😏🫨
× : وایی راست میگی گلم فقط اینکه چ رنگ لبا......( ک سه تا دختر میان تو)
علامتاشون & : @ : $
&$@ : سلام ادای احترام
÷×+ : سلام بله بفرماید شما؟
$@& : ما اومدیم تا شمارو ب برنامه شب درست کنیم♡
× : چ خب باشه میگم شروع کنیم اخ وقت کمه
$@& : بله چرا ک ن
ویو نویسنده:
دخترارو اون سه تا دختر آمده کردن و طبق سلیقه هر کدوموشون بهشون لباس دادن ( بچها اسلاید بعد )
لباس ا/ت زرد بود
لباس یونا قرمز بود
لباس لارا هم آبی بود....
هر سه تا شون خیلی خشگل شده بودن و آمدهبودند برن ب برنامه ماشین اومد و اونا رو ور داشت از دم (جای ک آیدل ها هستند)
بچها پارت بعدو میزارمممم تا دلتون بخاددد🥺🤗🤭
صبح از خواب ب زور پا شدم دیدم لارا و یونا (هم گروی هایش) نبود
زود پا شدم رفتم یه دوش گرفتم اومدم بیرون دیدم هردوتا شو(یونا و لارا) باهمدیگه اومدن انگار بیرون بودن
(ا/ت:+ یونا:× لارا:÷)
+ : کجایین شماوتا؟
× : رفتیم پیاده روی صبح گاهی
+ : ساعت ۱۰ صبح شما اینو پیاد روی صبح گاهی میگددد اککک:/
÷ : عسلم تو دیر از خواب پا شدی ما ساعت ۷ رفته بودیم :)
+ : باشه باباااااا.......چیزع میگ......
÷ : (یه اقاییمیاد تو آقایه : =)
= : سلام خانوم ( هر سه تاشون دیگ)
×+÷ : سلام
= : من از برنامه ( فلان🫤) اومدم میخاستم این کارت دعوتو ب شما داده و شمارو ب این برنامه دعوت کنم خیلی خوشحال میشم تشریف بیارید :) (چه معدبببب🫠🥹🤧)
+ : خیلی ممنون چرا ک ن هتمن میایم
= : خواهشمیکنم
× : ببخشید میگم ما تنها دعوتیم یا کسی دیگه هم هست؟
= : یه سپورایزه از طرف کمپاینی هاتون من نمیتونم بگم ایم ساری^_^
× : اوک
= : خداحافظ میبینمتون
÷×+ : خداحافظ
ویو نویسنده :
دخترا سوپرایز داشتن میشدن و منتظر سوپرایز شدن بود البته کارتو یونا باز کرد ببینه کی هست ک یه دفعه دید ک.....
× : ود*فاکککککک
+ : چی شدهههه؟؟؟؟؟ چرا فحش میدی بی نامو*ص🫣😂
× : بی نامو*ص ننت میگم فقط چهار ساعت دیگ وقت داریم من هنوز لباسم انتخاب نکردمممم نووو
+ : نووووو چراااااا
÷ : ریلکس باشید بچها مطمعینم یکی فرستادن ب ما کمک کنه ما مثلن آیدلای مشهوریماااا😏🫨
× : وایی راست میگی گلم فقط اینکه چ رنگ لبا......( ک سه تا دختر میان تو)
علامتاشون & : @ : $
&$@ : سلام ادای احترام
÷×+ : سلام بله بفرماید شما؟
$@& : ما اومدیم تا شمارو ب برنامه شب درست کنیم♡
× : چ خب باشه میگم شروع کنیم اخ وقت کمه
$@& : بله چرا ک ن
ویو نویسنده:
دخترارو اون سه تا دختر آمده کردن و طبق سلیقه هر کدوموشون بهشون لباس دادن ( بچها اسلاید بعد )
لباس ا/ت زرد بود
لباس یونا قرمز بود
لباس لارا هم آبی بود....
هر سه تا شون خیلی خشگل شده بودن و آمدهبودند برن ب برنامه ماشین اومد و اونا رو ور داشت از دم (جای ک آیدل ها هستند)
بچها پارت بعدو میزارمممم تا دلتون بخاددد🥺🤗🤭
۴.۸k
۲۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.