part 19
part 19
(ساعت ۸ شب)
ا/ت: وای چقد خوابیدم ته جونم بیدار شو😑
ته: میخوام بازم بخوابم
ا/ت: پس من میرما
ته: نخیرم پیشم بخواب(دوباره خوابوندش)
ا/ت: اگه بیدار شی برات شیر کاکائو میگیرم
ویو ا/ت
احساس کردم دارم مث مامانا صحبت میکنم و ته مث بچه ها دلم میخواد بدونم چرا اینقد بچگونه باهام رفتار میکنه😑
ته: باشه بیدار شدم😊
ا/ت: الان میرم برات میخرم
ته: منم بیام
ا/ت: باشه
ته رفت بیرون لباسامو پوشیدم اومدم بیرون ته که رفت لباساشو پوشید خلی گشنگ شده بود یهو پریدم تو بغلش
ته: فازت چیه بیب؟
ا/ت: مگه دوس نداری بغلت کنم؟
ته: چرا خیلی دوس دارم بیب
کمرمو گرفت و چسبوند به خودش
ا/ت: امروز خیلی خوش گذشته مگه نه؟
ته: آره
ا/ت: خب دیگه بریم؟
ته: باشه بیب
رفتیم خریدیم اومدیم خونه ته همبرگر سفارش داد اوردن خوردیم
ته: بریم بخوابیم؟
ا/ت: باشه
ته اومد جلوم رفتم عقب گفتم:چیکار میکنی که خوردم به دیوار بهم گفت:دیگه نمیتونم تحمل کنم قلبم تند تند زد تو دلم گفتم یا خدا که لبشو زد به لبمو بوسید همکاری نکردم که جدا شد بهم گفت:همکاری نکنی تنبیه میشی میخواستم بهش بگم چرا که دوباره لبشو به لبم زد و بوسید منم همکاری کردم بعد از ۲ مین جدا شدیم
ته: خب دیگه دختر خوبی شدی بیب
ا/ت: فقد امروز باهات خوبما
ته: تو مهربونی ولی دلت میخواد بد رفتار کنی چرا؟
ا/ت: میدونی همه با من سرد رفتار میکردن به جز جین و سورا فک کردم توعم بعدا باهام سرد رفتار میکنی برای همین اینکارو کردم
ته: نترس بیب من همیشه باهات خوبم(بغلش کرد)
ا/ت: مرسی
برای پارت بعد
۱۰ لایک❤️
۵ کامنت✔️
#گوئن
(ساعت ۸ شب)
ا/ت: وای چقد خوابیدم ته جونم بیدار شو😑
ته: میخوام بازم بخوابم
ا/ت: پس من میرما
ته: نخیرم پیشم بخواب(دوباره خوابوندش)
ا/ت: اگه بیدار شی برات شیر کاکائو میگیرم
ویو ا/ت
احساس کردم دارم مث مامانا صحبت میکنم و ته مث بچه ها دلم میخواد بدونم چرا اینقد بچگونه باهام رفتار میکنه😑
ته: باشه بیدار شدم😊
ا/ت: الان میرم برات میخرم
ته: منم بیام
ا/ت: باشه
ته رفت بیرون لباسامو پوشیدم اومدم بیرون ته که رفت لباساشو پوشید خلی گشنگ شده بود یهو پریدم تو بغلش
ته: فازت چیه بیب؟
ا/ت: مگه دوس نداری بغلت کنم؟
ته: چرا خیلی دوس دارم بیب
کمرمو گرفت و چسبوند به خودش
ا/ت: امروز خیلی خوش گذشته مگه نه؟
ته: آره
ا/ت: خب دیگه بریم؟
ته: باشه بیب
رفتیم خریدیم اومدیم خونه ته همبرگر سفارش داد اوردن خوردیم
ته: بریم بخوابیم؟
ا/ت: باشه
ته اومد جلوم رفتم عقب گفتم:چیکار میکنی که خوردم به دیوار بهم گفت:دیگه نمیتونم تحمل کنم قلبم تند تند زد تو دلم گفتم یا خدا که لبشو زد به لبمو بوسید همکاری نکردم که جدا شد بهم گفت:همکاری نکنی تنبیه میشی میخواستم بهش بگم چرا که دوباره لبشو به لبم زد و بوسید منم همکاری کردم بعد از ۲ مین جدا شدیم
ته: خب دیگه دختر خوبی شدی بیب
ا/ت: فقد امروز باهات خوبما
ته: تو مهربونی ولی دلت میخواد بد رفتار کنی چرا؟
ا/ت: میدونی همه با من سرد رفتار میکردن به جز جین و سورا فک کردم توعم بعدا باهام سرد رفتار میکنی برای همین اینکارو کردم
ته: نترس بیب من همیشه باهات خوبم(بغلش کرد)
ا/ت: مرسی
برای پارت بعد
۱۰ لایک❤️
۵ کامنت✔️
#گوئن
۱۴.۹k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.