عشق سیاه
ادامه ی فصل۷
بعد از توضیحات معلم زنگ تفریح خورد و همه رفتن تو حیاط
رزی: هی دختر تو کی با لی جون رل زدی که من نفهمیدم کلک
کلارا: با اجازت همین دیروز
و دوتاشون خندیدن که چهار تا دختر صد راحشون شدن
کلارا: کاری از دستم بر میاد؟
کیم سو جون: آره
کلارا: چه کاری؟
جولیا: از هیولای سرخ و مخصوصاً لی جون من فاصله بگیر
( لی جون داشت از اون دور نگاشون میکرد و منتظر بود تا ری اکشن کلارا رو ببینه)
کلارا یکی خوابوند زیر گوش جولیا که یه طرف صورتش کلا قرمز شده بود
سو جون اومد و می خواست موهای کلارا رو بکشه که کلارا دستاش و گرفت و تو هوا چرخوندش و بعد پرتش کرد زمین
رزی هم از ترس پشت کلارا قایم شده بود
اون دوتا دختر دیگه به اسم های
سابرینا و آلیس هم اومدن تا با کلارا در بی افتن اما کلارا همشون و در حد مرگ کتک زد و رزی فقط میخندید
هیولای سرخ از جمله لی جون که دیدن اوضاع داره به جای باریک کشیده میشه اومدن و کلارا رو از اون چهار تا دختر جدا کردن و لی جون برای اینکه کلارا دوباره نره بزنتشون محکم گرفته بودش و کلارا نمیتونست تکون بخوره و همونجوری فقط تهدیدشون میکرد و میگفت: اگر جرات دارین یه بار دیگه چیزی که گفتین رو بگین تا دهن همتون و بدوزم
لی جون که دید کلارا آروم نمیشه بغلش کرد و داشت میبردش،کلارا هم فقط دست پا میزد و می خواست بره حساب اون چهار تا دیوونه رو برسه
که لی جون توی آزمایشگاه کلارا رو از بغلش پایین آورد و از دستاش گرفت و چسبوندش به دیوار و بهش گفت: هیشششش دیگه تموم شد آروم باش
کلارا: ولی آ...
که لی جون نذاشت کلارا حرفش و تموم کنه و با کبوندن لبهاشون بهم ساکتش کرد و وقتی که کلارا کاملاً آروم شده بود باهم به کلاس برگشتند که.....
خماریییییی
شرط پارت بعد←۵ لایک+۴ کامنت برای همه ی پارت های فصل ۷
بعد از توضیحات معلم زنگ تفریح خورد و همه رفتن تو حیاط
رزی: هی دختر تو کی با لی جون رل زدی که من نفهمیدم کلک
کلارا: با اجازت همین دیروز
و دوتاشون خندیدن که چهار تا دختر صد راحشون شدن
کلارا: کاری از دستم بر میاد؟
کیم سو جون: آره
کلارا: چه کاری؟
جولیا: از هیولای سرخ و مخصوصاً لی جون من فاصله بگیر
( لی جون داشت از اون دور نگاشون میکرد و منتظر بود تا ری اکشن کلارا رو ببینه)
کلارا یکی خوابوند زیر گوش جولیا که یه طرف صورتش کلا قرمز شده بود
سو جون اومد و می خواست موهای کلارا رو بکشه که کلارا دستاش و گرفت و تو هوا چرخوندش و بعد پرتش کرد زمین
رزی هم از ترس پشت کلارا قایم شده بود
اون دوتا دختر دیگه به اسم های
سابرینا و آلیس هم اومدن تا با کلارا در بی افتن اما کلارا همشون و در حد مرگ کتک زد و رزی فقط میخندید
هیولای سرخ از جمله لی جون که دیدن اوضاع داره به جای باریک کشیده میشه اومدن و کلارا رو از اون چهار تا دختر جدا کردن و لی جون برای اینکه کلارا دوباره نره بزنتشون محکم گرفته بودش و کلارا نمیتونست تکون بخوره و همونجوری فقط تهدیدشون میکرد و میگفت: اگر جرات دارین یه بار دیگه چیزی که گفتین رو بگین تا دهن همتون و بدوزم
لی جون که دید کلارا آروم نمیشه بغلش کرد و داشت میبردش،کلارا هم فقط دست پا میزد و می خواست بره حساب اون چهار تا دیوونه رو برسه
که لی جون توی آزمایشگاه کلارا رو از بغلش پایین آورد و از دستاش گرفت و چسبوندش به دیوار و بهش گفت: هیشششش دیگه تموم شد آروم باش
کلارا: ولی آ...
که لی جون نذاشت کلارا حرفش و تموم کنه و با کبوندن لبهاشون بهم ساکتش کرد و وقتی که کلارا کاملاً آروم شده بود باهم به کلاس برگشتند که.....
خماریییییی
شرط پارت بعد←۵ لایک+۴ کامنت برای همه ی پارت های فصل ۷
۱.۴k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.