پارت سی و چهار
کوک ـ وای ات خوب امشب باید بابام کنی
سویونگ ـ چه خبرته تو کشتیم
کوک ـ همینه که هست می خوستی زن من نمی شدی
سویونگ ـ تو اصلا منو می خوای یا بچه
کوک ـ تو
سویونگ ـ پس اینقدر منو اذیت نکن بزار دو سه روز بگذره بعد
کوک ـ باشه ولی فقط چون تو رو دوست دارم
ویو خونه شب
کوک برای یه کار هایی رفته بود بیرون منم از این فرصت استفاده کردم تا خونه رو اماده کنم
خونه رو اماده کردم برگه ی ازمایش اصلی هم دستم بود
که یکدفعه کوک وارد خونه شد
و من خودم رو انداختم بغل کوک
خوش اومدی برات یه سوپرایز دارم.
کوک ـ چه سوپرایزی داری
سویونگ ـ خوب چشمات رو ببند هر وقت گفتم باز کن باز کن
کوک ـ اوکی
سویونگ ـ بعد کوک چشماش رو باز کرد و تا برگه توی دست سویونگ رو دید چشماش برق زد
کوک ـ سویونگ این خوابه
سویونگ ـ نه بیدار تو الا کاملا هوشیاره این برگه می گه که تو بابا شدی
کوک ـ از خوشحالی سویونگ رو بغل کرد و لباس رو بوسید
سویونک ـ چه خبرته الا بچه اذیت می شه
کوک ـ مگه دکتر نگفت که باردار نیستی
سویونگ ـ خوب من می خواستم تو رو بیشتر سوپرایز کنم
کوک ـ ولی من ناراحت شدم
سویونگ ـ خوب ولی الا دو برابر خوشحالی
کوک ـ باشه ولی دیگه از این کار ها نکنید راستی ما جرا چیه
سویونگ ـ راستش من به دکتر گفتم که نتایج رو بهت نگه می خوام خودم بهت بگم برای همین بهش گفتم که بهت دروغ بگه همین
کوک ـ وای من از دسته تو چیکار کنم
سویونگ ـ هیچی کار خواسی نیاز نیست بکنی فقط
بچه ها می خوام شرت بزار هر وقت رسوندین می زارم
۱۰ تا لایک و ۵ تا کامنت
سویونگ ـ چه خبرته تو کشتیم
کوک ـ همینه که هست می خوستی زن من نمی شدی
سویونگ ـ تو اصلا منو می خوای یا بچه
کوک ـ تو
سویونگ ـ پس اینقدر منو اذیت نکن بزار دو سه روز بگذره بعد
کوک ـ باشه ولی فقط چون تو رو دوست دارم
ویو خونه شب
کوک برای یه کار هایی رفته بود بیرون منم از این فرصت استفاده کردم تا خونه رو اماده کنم
خونه رو اماده کردم برگه ی ازمایش اصلی هم دستم بود
که یکدفعه کوک وارد خونه شد
و من خودم رو انداختم بغل کوک
خوش اومدی برات یه سوپرایز دارم.
کوک ـ چه سوپرایزی داری
سویونگ ـ خوب چشمات رو ببند هر وقت گفتم باز کن باز کن
کوک ـ اوکی
سویونگ ـ بعد کوک چشماش رو باز کرد و تا برگه توی دست سویونگ رو دید چشماش برق زد
کوک ـ سویونگ این خوابه
سویونگ ـ نه بیدار تو الا کاملا هوشیاره این برگه می گه که تو بابا شدی
کوک ـ از خوشحالی سویونگ رو بغل کرد و لباس رو بوسید
سویونک ـ چه خبرته الا بچه اذیت می شه
کوک ـ مگه دکتر نگفت که باردار نیستی
سویونگ ـ خوب من می خواستم تو رو بیشتر سوپرایز کنم
کوک ـ ولی من ناراحت شدم
سویونگ ـ خوب ولی الا دو برابر خوشحالی
کوک ـ باشه ولی دیگه از این کار ها نکنید راستی ما جرا چیه
سویونگ ـ راستش من به دکتر گفتم که نتایج رو بهت نگه می خوام خودم بهت بگم برای همین بهش گفتم که بهت دروغ بگه همین
کوک ـ وای من از دسته تو چیکار کنم
سویونگ ـ هیچی کار خواسی نیاز نیست بکنی فقط
بچه ها می خوام شرت بزار هر وقت رسوندین می زارم
۱۰ تا لایک و ۵ تا کامنت
۱۰.۷k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.