گونه های سرخ p.12
+اگه خسته ای برگردیم استراحت کنی؟
_نه من خوبم
£ خب این مهمونی برای جانگ کوک و یونهی برگزار شد هفته اینده داخل کلیسا این دو ومپ به عقد یکدیگه در میان
از تمام شاهزاده های سرزمین ها دعوت شده!
"هفته بعد"
@ وای خانم بلند شید…خانم
_ چیشده
@ امروز باید برید کلیسا شما هنوز اماده نشدید
_اههه گفتم چیشده
و دوباره خوابید
@ پس باید به ارباب زاده بگم تنتون کنه
_ فکرشم نکن ببینم لباسم کجاست
بعد پوشیدن لباسش از پله ها پایین اومد
که رزا رو دید
همسر شاهزاده قلمرو غربی
_ میشه کمکم کنی فرار کنم (خسته)
% فکرشم نکن اتفاقا من اینجام بزور ببرمت
به سمتش دوید و شاخش رو برداشت
% یونهی همین الان اونو بهم پس بده (جیغ)
و دنبال هم کل حیاط رو دویدن
"کوک ویو"
طی این هفته خندیدنشو ندیده بودم
فقط چند بار توی شکار شبانه بعد انداختن من توی اب
دلم نمیخاد زندگیشو نابود کنم...
% هی کوک بگو شاخمو بده (جیغ)
_ اصلا نمیخامش بگیر
و پرت کرد که خورد توی سرش
% وحشی
و از کنارش رد شد و به سمت اسبش رفت
_ هی کوک لیا کجاست میخام برم دنبالش
+ اون رو که نمیتونی بیاری
_ چرا
دست یونهی رو گرفت و سمت طویله برد
+ ببینش
باورش نمیشد لیا داره مامان میشه
جیغ بنفشی کشید و زد تو سر جعون
_ همش تقصیر اسب احمق توعه (اخم)
+ چرا میزنی وحشی بیا بریم به لطف تو دیر شد
"ویو کلیسا"
"یونهی"
همش حرفای عاقد تو سرم تکرار میشد
الان دیگه هر بلایی سرم بیاد تقصیر خودمه
من فقط برای اوردن وارث اینجام
"عمارت کانگ"
£ چی؟ یعنی اون با جعون ازدواج کرده؟
وای خدای من به مادرش چی بگم
فردا بیاریدش اینجا خیلی سریع
اینقدر درگیر جسد پدرش توی جنگل شدم که یونهی رو فراموش کردم
"یونهی ویو"
+ هی چرا ساکتی نظرت چیه باهم از این جشن و این شلوغیا فرار کنیم هوم؟
_ ارباب چی؟
+ اتفاقی نمی افته
دستم رو گرفت و اروم از پشت بوته ها به اونور برد
+ بدو بیا
کمی که جلوتر رفتن صدای کوک بلند شد
+ هی کلارا کجایی…کلارا
%بالای سرت
یه الف که از درخت اویزون شده بود
% اماده اید؟
_برای چی
+ اوهوم عجله کن
پایین پرید و سمت اون درخت رفت
تنه خیلی بزرگ و بلندی داشت
% هی جان در رو وا کن
@ هوم…جعون اومده؟
%اره زودباش
یک دروازه وا شد
_ کجا میریم؟
+ یجای خوب
_ چی صبر کن ببینم
که دستشو کشید و سمت دروازه پریدن
#گونه_های_سرخ
#پارت_دوازدهم
جوگیر شدم گزاشتم
_نه من خوبم
£ خب این مهمونی برای جانگ کوک و یونهی برگزار شد هفته اینده داخل کلیسا این دو ومپ به عقد یکدیگه در میان
از تمام شاهزاده های سرزمین ها دعوت شده!
"هفته بعد"
@ وای خانم بلند شید…خانم
_ چیشده
@ امروز باید برید کلیسا شما هنوز اماده نشدید
_اههه گفتم چیشده
و دوباره خوابید
@ پس باید به ارباب زاده بگم تنتون کنه
_ فکرشم نکن ببینم لباسم کجاست
بعد پوشیدن لباسش از پله ها پایین اومد
که رزا رو دید
همسر شاهزاده قلمرو غربی
_ میشه کمکم کنی فرار کنم (خسته)
% فکرشم نکن اتفاقا من اینجام بزور ببرمت
به سمتش دوید و شاخش رو برداشت
% یونهی همین الان اونو بهم پس بده (جیغ)
و دنبال هم کل حیاط رو دویدن
"کوک ویو"
طی این هفته خندیدنشو ندیده بودم
فقط چند بار توی شکار شبانه بعد انداختن من توی اب
دلم نمیخاد زندگیشو نابود کنم...
% هی کوک بگو شاخمو بده (جیغ)
_ اصلا نمیخامش بگیر
و پرت کرد که خورد توی سرش
% وحشی
و از کنارش رد شد و به سمت اسبش رفت
_ هی کوک لیا کجاست میخام برم دنبالش
+ اون رو که نمیتونی بیاری
_ چرا
دست یونهی رو گرفت و سمت طویله برد
+ ببینش
باورش نمیشد لیا داره مامان میشه
جیغ بنفشی کشید و زد تو سر جعون
_ همش تقصیر اسب احمق توعه (اخم)
+ چرا میزنی وحشی بیا بریم به لطف تو دیر شد
"ویو کلیسا"
"یونهی"
همش حرفای عاقد تو سرم تکرار میشد
الان دیگه هر بلایی سرم بیاد تقصیر خودمه
من فقط برای اوردن وارث اینجام
"عمارت کانگ"
£ چی؟ یعنی اون با جعون ازدواج کرده؟
وای خدای من به مادرش چی بگم
فردا بیاریدش اینجا خیلی سریع
اینقدر درگیر جسد پدرش توی جنگل شدم که یونهی رو فراموش کردم
"یونهی ویو"
+ هی چرا ساکتی نظرت چیه باهم از این جشن و این شلوغیا فرار کنیم هوم؟
_ ارباب چی؟
+ اتفاقی نمی افته
دستم رو گرفت و اروم از پشت بوته ها به اونور برد
+ بدو بیا
کمی که جلوتر رفتن صدای کوک بلند شد
+ هی کلارا کجایی…کلارا
%بالای سرت
یه الف که از درخت اویزون شده بود
% اماده اید؟
_برای چی
+ اوهوم عجله کن
پایین پرید و سمت اون درخت رفت
تنه خیلی بزرگ و بلندی داشت
% هی جان در رو وا کن
@ هوم…جعون اومده؟
%اره زودباش
یک دروازه وا شد
_ کجا میریم؟
+ یجای خوب
_ چی صبر کن ببینم
که دستشو کشید و سمت دروازه پریدن
#گونه_های_سرخ
#پارت_دوازدهم
جوگیر شدم گزاشتم
۱۰.۵k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.