آقا مصطفی گفت امیر تب کردی اسما خانوم لگن قرمزه ی

آقا مصطفی گفت :" امیر تب کردی ؟...اسما خانوم لگن قرمزه ی حمومو پر کن با یه دستمال تمیز بیار !" گفتم :" نه ! خونه رو بهم نریزین !خونه عروسه خب ! " آقا مصطفی گفت :" فدای یه تار موی شما و امیر !" امیر گفت :" من طوریم نیست ! خوبم ... بی خودی شلوغش نکنین بابا ...مرد جنگی که با این جور چیزا از پا در نمیاد !" آقا مصطفی گفت :" آره مرد جنگی ! میبینم چقدر سرحالی و با انرژی ...خودتو لوس نکن ... مثلا قراره یه بچه رو تربیت کنی !... خانوما ، بی زحمت اتاقو خالی کنین ! بیمار باید استراحت کنه !" گفتم :" آقا مصطفی شما تازه اومدین ، استراحت کنین خودتون ...!" آقا مصطفی سریع گفت :" وای یادم رفت !... ببخشید رضوانه خانوم یادم رفت تبریک بگم برای قدم نرسیده !" همه خندیدیم . همراه اسما به اتاق دیگری رفتیم . خیلی درد داشتم . اسما گفت :" رضوانه سادات چیزی می خوای برات بیارم ؟ می خوای بخوابی ؟" گفتم :" نه ممنون ! ببهشید مزاحم شدیم ... نمیدونستیم آقا مصطفی میان !" گفت :" روضانه سادات راستشو بگو ، برای چی اومدین ؟" گفتم :" خب، ما رفته بودیم برای بچه چوب وتخته هاشو بخریم . بعد یکی زنگ زد به آقا امیر و ... بعد خبر شهادت ِ ... آقا مصطفی رو داد ..." اسما خندید ، خنده ای عصبی . گفت :" یعنی اینا ندیدن آقا مصطفی رو ؟ مگه میشه ؟ یعنی ندیدن داره میاد تهران ؟...مگه میشه ؟ چند ساعت بعدشم آقا مصطفی تهران باشه ؟!..." گفتم :" پیش اومده دیگه ... حالا خدا رو شکر آقا مصطفی سالمن ! ...لباس گرفتی ؟" لباس سفید رنگ و ساده ای را از کمد در آورد . شبیه لباسهای دوران بچگی ام بود . گفت :" من و آقا مصطفی ، یعنی بیشتر آقا مصطفی ، دوست ندارن لباس پر زرق و برقی بپوشم . مراسم هم تقریبا خصوصیه دیگه ... این لباس با یه چادر سفید شیک ، تکمیله ! دسته گلم چند تا رز سفیده ... خیلی قشنگه ... مراسم هم که گفتم ، کهف الشهدا ست . شما هم میاین ؟" گفتم :" چشم ، ایشالا میایم ..."



...ادامه دارد ...
دیدگاه ها (۱)

پنج شهید , پنج درس ! . .. #شهیدمحمودرضابیضائی(#شیعه به دنیا ...

خودم لباس شهادت راب تنت قواره میزنم اندازه ،اندازه است میدان...

.تمام عاشقانه هایتـ💚 به ڪنار.مـ🙆 🏻 ـڹ عاشقــ آڹ لحظہ اے هست...

پیامبر مهربـــ💠 ـــانے ها: 📝 ️| بهٺرین مردان امٺ من، آن ڪسان...

#شب_خاص Part 24محافظت کنم...و...

رمان فیک پارت 3ج:خب خب خب... ل:چ.چ.چیج:اع نشد که لیسا خانمی ...

#my_Black_life3پارت¹+خب بزارین من برم چایی بیارم÷نه مامان تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط