پارت. جدید
ویو کوک
یک ساعت بعد،ات رو بردم خونه و گذاشتمش روی تختش و روش پتو کشیدم و قرص ها و دارو هاش رو هم ریخم تو دهنش و در اتاق رو بستم و رفتم توی اتاق خودم.اباسام رو عوض کردم و رفتم پیش ات و کنارش خوابیدم ..ساعت ۴ صبح ات باید قرص هاش رو میخورد برای همین بلند شدم و ات رو صدا زدم که قرص هاشرو بخوره
+من به هیچ دارویی نیاز ندارم ...داروی من پدر و مادرم هستن..هقق ..من اونا رو میخوام
_ات گریه نکن باید به این شرایط عادت کنی ...حالا بیا قرص هات رو بخور که حالت بهتر شه
+چرا باید قرص بخورم ..میخوای چیکار کنی؟
_تو فقط بخواب و استراحت کن فردا بهت میگم😃
یک ساعت بعد،ات رو بردم خونه و گذاشتمش روی تختش و روش پتو کشیدم و قرص ها و دارو هاش رو هم ریخم تو دهنش و در اتاق رو بستم و رفتم توی اتاق خودم.اباسام رو عوض کردم و رفتم پیش ات و کنارش خوابیدم ..ساعت ۴ صبح ات باید قرص هاش رو میخورد برای همین بلند شدم و ات رو صدا زدم که قرص هاشرو بخوره
+من به هیچ دارویی نیاز ندارم ...داروی من پدر و مادرم هستن..هقق ..من اونا رو میخوام
_ات گریه نکن باید به این شرایط عادت کنی ...حالا بیا قرص هات رو بخور که حالت بهتر شه
+چرا باید قرص بخورم ..میخوای چیکار کنی؟
_تو فقط بخواب و استراحت کن فردا بهت میگم😃
۴.۱k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.