پشیمانی (part 23)
ویو کوک
چقدر دختر خوشگل بود اما چقدر شبیه ات بود باید حواسم بهش باشه جاسوس نباشه از طرف تهیونگ
ای خدا امشب باید برم بیرون برای جنس ها
آنا باید به اجتماعی بگم حواسش به این دختره باشه و بهش بگم اتاقمو تمیز کنه فکر کنم دختر تمیزیه اما بهتر فوضولی نکنه
ویو ات (لیسا )
واییی یا خدا چقدر خدمه رفتم پایین اجوما منا دید و اومد پیشم سلام کرد و اسمم رو پرسید اره خلاصه خیلی باهام حرف زد قانونا را گفت بهم
۱.اسم ارباب را نباید ببیاری باید ارباب صداش کنی
۲. به اتاق قرمز نباید بری
۳. فوضولی تو کار ارباب نکن
۴.باهاش زیاد حرف نزن
۵.هر وقت دیدیش تعظیم کن
وا مگه کوک کیه که این قانونا را گذاشته از همین حالا فوضولی گل کرده که ببینم تو اتاق قرمز چیه
لیسا : اجوما میگم شغل ارباب چیه
اجوما: نمیتوانم بهت بگم اما اگه بهت بگم باید قول بدی به هیچ کس نگی
لیسا : چشم
اجوما: خب ببین اون یه خواننده است و شغل اصلیش مافیا است تا حالا مافیا سیاه شنیدی ایشونه
لیسا : چی خطرناک ترین مافیا دنیا یا خدا
اجوما : لیسا ترو خدا به ارباب نگیا
لیسا : چچ...چش..چشم
اجوما : خب بیا بریم
همون موقع کوک کونه ارباب ار پله ها اومد پایین اومد سمت ما یه قدم ازش دور شدم که به من خیره شد
بعد سریع تعظیم کردم زاویه ۹۰ درجه قشنگ ساختم
ارباب : (صدای خنده )اروم چقدر بامزه ایی
ارباب : اجوما میگم میخوام این دختر کوچولو اتاقمو تمیز کنه
اجوما : چشم ارباب همین
ارباب : نه بهش بگو حیاطا تمیز کنه و خانه بم هم تمیز کنه
اجوما : چشم ارباب
ارباب: فهمیدی لیسا
لیسا : ب.ب...بله دادا. ارباب
ارباب: چی گفتی
لیسا : هیچی فقط یاد برادرم افتادم ببخشید
ارباب: آها خب پس سریع قبل خاب همگی تمام شه
لیسا و اجوما : چشم
ارباب کوک رفت و من موندم اجوما وسایل تمیز کاری را بهم داد رفتم سمت اتاق ارباب
یا خداااااااا چرا اینقدر اینجا بهم وره چقدر کثیفه ..........
و .......
حمایت کنید
چقدر دختر خوشگل بود اما چقدر شبیه ات بود باید حواسم بهش باشه جاسوس نباشه از طرف تهیونگ
ای خدا امشب باید برم بیرون برای جنس ها
آنا باید به اجتماعی بگم حواسش به این دختره باشه و بهش بگم اتاقمو تمیز کنه فکر کنم دختر تمیزیه اما بهتر فوضولی نکنه
ویو ات (لیسا )
واییی یا خدا چقدر خدمه رفتم پایین اجوما منا دید و اومد پیشم سلام کرد و اسمم رو پرسید اره خلاصه خیلی باهام حرف زد قانونا را گفت بهم
۱.اسم ارباب را نباید ببیاری باید ارباب صداش کنی
۲. به اتاق قرمز نباید بری
۳. فوضولی تو کار ارباب نکن
۴.باهاش زیاد حرف نزن
۵.هر وقت دیدیش تعظیم کن
وا مگه کوک کیه که این قانونا را گذاشته از همین حالا فوضولی گل کرده که ببینم تو اتاق قرمز چیه
لیسا : اجوما میگم شغل ارباب چیه
اجوما: نمیتوانم بهت بگم اما اگه بهت بگم باید قول بدی به هیچ کس نگی
لیسا : چشم
اجوما: خب ببین اون یه خواننده است و شغل اصلیش مافیا است تا حالا مافیا سیاه شنیدی ایشونه
لیسا : چی خطرناک ترین مافیا دنیا یا خدا
اجوما : لیسا ترو خدا به ارباب نگیا
لیسا : چچ...چش..چشم
اجوما : خب بیا بریم
همون موقع کوک کونه ارباب ار پله ها اومد پایین اومد سمت ما یه قدم ازش دور شدم که به من خیره شد
بعد سریع تعظیم کردم زاویه ۹۰ درجه قشنگ ساختم
ارباب : (صدای خنده )اروم چقدر بامزه ایی
ارباب : اجوما میگم میخوام این دختر کوچولو اتاقمو تمیز کنه
اجوما : چشم ارباب همین
ارباب : نه بهش بگو حیاطا تمیز کنه و خانه بم هم تمیز کنه
اجوما : چشم ارباب
ارباب: فهمیدی لیسا
لیسا : ب.ب...بله دادا. ارباب
ارباب: چی گفتی
لیسا : هیچی فقط یاد برادرم افتادم ببخشید
ارباب: آها خب پس سریع قبل خاب همگی تمام شه
لیسا و اجوما : چشم
ارباب کوک رفت و من موندم اجوما وسایل تمیز کاری را بهم داد رفتم سمت اتاق ارباب
یا خداااااااا چرا اینقدر اینجا بهم وره چقدر کثیفه ..........
و .......
حمایت کنید
۱۰.۶k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.