پارت ۱۱
پارت ۱۱
از زبان جیمین: پرستار اومد و سرم رو زد و اینکه حالش بد میشه یا نه اینا رو هم گفت و رفت رفتم بالا پیش لیسا دیدم خوابش برده پتو رو تا اخر کشیدم روش که سردش نشه و بعد اومدم بیرون رفتیم با بچه ها شام درست کردیم و من برای لیسا شام رو بردم بالا و بیدارش کردم خیلی بیحال بود همش میخواست بخوابه به هر قیمتی بود غذا رو بهش دادم تا خورد و دوباره خوابید رفتم پایین پیش بچه ها داشتن فیلم میدیدن اینقدر فیلم دیدیم ساعت شد ۱۲ شب باید بخوابیم رفتم اول به لیسا یه سری زدم تا ببینم حالش خوبه یانه حالش تا فعلا خوب بود دیدم سرمش تموم شد درش آوردم که متوجه شد و بیدار شد ولی وقتی دید میخوام سرم رو در بیارم دوباره خوابید
تا پارت بعد منتظر باشید
از زبان جیمین: پرستار اومد و سرم رو زد و اینکه حالش بد میشه یا نه اینا رو هم گفت و رفت رفتم بالا پیش لیسا دیدم خوابش برده پتو رو تا اخر کشیدم روش که سردش نشه و بعد اومدم بیرون رفتیم با بچه ها شام درست کردیم و من برای لیسا شام رو بردم بالا و بیدارش کردم خیلی بیحال بود همش میخواست بخوابه به هر قیمتی بود غذا رو بهش دادم تا خورد و دوباره خوابید رفتم پایین پیش بچه ها داشتن فیلم میدیدن اینقدر فیلم دیدیم ساعت شد ۱۲ شب باید بخوابیم رفتم اول به لیسا یه سری زدم تا ببینم حالش خوبه یانه حالش تا فعلا خوب بود دیدم سرمش تموم شد درش آوردم که متوجه شد و بیدار شد ولی وقتی دید میخوام سرم رو در بیارم دوباره خوابید
تا پارت بعد منتظر باشید
۲۹۱
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.