PART 4

گوشیش زنگ خورد
راوی ویو
میکی بود میکی دوست صمیمی ات بود کع ات سگش رو به خواطر کارش داده بود میکی از مراقبت کنه میخواستم جواب بدم که پارک
گفت؛بزار رو بلند گو
ات؛چرا اونوقت
جیمین؛فک نکن چون تا الا باهات خوب رفتار کردم تنبیهت نمیکنم این هشدار اول هشدار دوم دیگه تنبیه داره
ات؛برو بابا
جیمین؛اوکی هروقت گوشیت رو جواب دادی تنبیهت میکنم*باسردی*
جیمین گوشی رو از ات گرفت و دکمه بر قراری تماس رو زدو رو بلند گو گذاشت
میکی؛الو ات
ات؛جانم میکی
میکی؛ات تانی خیلی بی قراری میکنه بیا ببرش
ات؛اوکی کلا تانی رو یادم رفته بود الا میام دلم براش خیلی تنگ شده بای
بعد قط کرد
ات خودشو کیوت کردو
گفت؛جیمیناااااا میشه برم تانی رو بیارم
جیمین؛تانی کیه
ات؛بچمه
جیمین؛توبچه داشتی
ات؛بزا بیارمش میبینی تروخداااا


*********
حمایت پلیززز