پارت ۳ دنیای عاشقانه ما
ویو سانا
من...... من..... لباش خیلی نرم بود نمیدونم چرا اینقدر دوست داشتم بیشتر اطش لب بگیرم ولی فکر کنم... نه.. نه بهتره خودمو جمع کنم
ویو سو جون
وات... من... وای.... من.... ام بهتره الان بهش بگم بهش حس دارم.... نه... نه.... الان.... اون.. داشت... از من جدا میشد ولی ولی من بدون اینکحودم بفهمم به خودم قفلش کردم و نذاشتم بره اون.. اون.. همراهی میکرد یلنی اونم منو دوست داره
ویو سمیع
داشتم میرفتم که یک صدایی گفت سمیع سمیع صداش اشنا بود واسه همین برگشتم دیدم سوهو
سمیع: سلام
سوهو: سلام بیا بریم دنبال بچه ها
سمیع: بریم
داشتیم میرفتی یک صدای پچ پچی میومد رفتیم ببینیم چیه و.. و.. اون... اونجا اونا.. داشتن... همد میبوسیدن
سوهو: س. سمیع...... بیا... بیا... بریم.. خودشدن میان
سمیع: بریم... اره.. بهتره بریم
ویو سانا
از هم جدا شدیم هردومون خجالت زده بودیم
سانا: بهت که قبلا گفته بودم میتونم زهن بخونم
سدجون: چی.. یعنیی.. همهههه.... زهنههه.. منوووو.... خوندیییی
سانا: خب. اره
سوجون: الان منو رد میکنی نه
سانا: نع نمیکنم من... من دوست دارم
سوجون: منم دوست دارم
اون اومده بود نزدیک و داشت منو میبوسید مک های ارومی میزد خیلی حال میداد نمیدونم چرا ولی دوست داشتم فقد بقلش کنم و ببوسمش
پایان
بچه ها این بخواطر اینکه اون همه فالو کردین ولی به دویست ها برسونینن
شرایط
فالو: دویست هااااا💙💙💜💜💜❤❤❤❤🤍🤍🤍🤍💙💙💙💜❤💜💙💙🤍🤍💙❤💜🤍💙❤❤
من...... من..... لباش خیلی نرم بود نمیدونم چرا اینقدر دوست داشتم بیشتر اطش لب بگیرم ولی فکر کنم... نه.. نه بهتره خودمو جمع کنم
ویو سو جون
وات... من... وای.... من.... ام بهتره الان بهش بگم بهش حس دارم.... نه... نه.... الان.... اون.. داشت... از من جدا میشد ولی ولی من بدون اینکحودم بفهمم به خودم قفلش کردم و نذاشتم بره اون.. اون.. همراهی میکرد یلنی اونم منو دوست داره
ویو سمیع
داشتم میرفتم که یک صدایی گفت سمیع سمیع صداش اشنا بود واسه همین برگشتم دیدم سوهو
سمیع: سلام
سوهو: سلام بیا بریم دنبال بچه ها
سمیع: بریم
داشتیم میرفتی یک صدای پچ پچی میومد رفتیم ببینیم چیه و.. و.. اون... اونجا اونا.. داشتن... همد میبوسیدن
سوهو: س. سمیع...... بیا... بیا... بریم.. خودشدن میان
سمیع: بریم... اره.. بهتره بریم
ویو سانا
از هم جدا شدیم هردومون خجالت زده بودیم
سانا: بهت که قبلا گفته بودم میتونم زهن بخونم
سدجون: چی.. یعنیی.. همهههه.... زهنههه.. منوووو.... خوندیییی
سانا: خب. اره
سوجون: الان منو رد میکنی نه
سانا: نع نمیکنم من... من دوست دارم
سوجون: منم دوست دارم
اون اومده بود نزدیک و داشت منو میبوسید مک های ارومی میزد خیلی حال میداد نمیدونم چرا ولی دوست داشتم فقد بقلش کنم و ببوسمش
پایان
بچه ها این بخواطر اینکه اون همه فالو کردین ولی به دویست ها برسونینن
شرایط
فالو: دویست هااااا💙💙💜💜💜❤❤❤❤🤍🤍🤍🤍💙💙💙💜❤💜💙💙🤍🤍💙❤💜🤍💙❤❤
۱.۹k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.