vorld love پارت ⁵
ویو ا/ت:
ته گفت ک با هم بریم یکم پارک و بستنی بخوریم
اماده شدم سوار ماشین شدیم حرکت کردیم
سمت پارک ته تا رفت بستنی بگیره دیدم گوشیم زنگ میخوره جواب دادم کوک بود
بهم گفت کجاییم گفتم با ته امدیم یکم بگردیم
ک عصبی شد و گوشی رو قطع کرد
امده بود پارک و [🤚] گرفت و با خودش میکشوند سوار ماشین شدیم حرکت کردیم
وقتی رسیدم منو انداخت داخل یه اتاق و درو قفل کرد
نشستم تا جایی ک میتونستم گریه کردم
.
.
ویو ته:
رفته بودم بستنی بگیرم ک گرفتم داشتم برمیگشتم پیش ا/ت ک دیدم نیست
ترسیدم و حرکت کردم سمت عمارت..
وقتی رسیدم کوک زد در گوشم
بهم گفت با چه اجازه ای باهاش رفتم بیرون
منم عصبی گفتم کجا بردتش
هیچی نگفت و رفت بیرون
.
.
نشسته بودم ک انگار از اتاق بالا صدای گریه میومد رفتم بالا ک دیدم در قفله یکم عصبی شدم
درو شکوندم ک دیدم ا/ت توی اتاقه و رو تخت نشسته داره گریه میکنه
.
.
ویو کوک:
حرکت کردم سمت همون مقصد ک...
.
.
.
.
خماری😐
شرط: 40 لایک
تصمیم گرفتم 6 پارت شع
ببخشید کم شدددد
ته گفت ک با هم بریم یکم پارک و بستنی بخوریم
اماده شدم سوار ماشین شدیم حرکت کردیم
سمت پارک ته تا رفت بستنی بگیره دیدم گوشیم زنگ میخوره جواب دادم کوک بود
بهم گفت کجاییم گفتم با ته امدیم یکم بگردیم
ک عصبی شد و گوشی رو قطع کرد
امده بود پارک و [🤚] گرفت و با خودش میکشوند سوار ماشین شدیم حرکت کردیم
وقتی رسیدم منو انداخت داخل یه اتاق و درو قفل کرد
نشستم تا جایی ک میتونستم گریه کردم
.
.
ویو ته:
رفته بودم بستنی بگیرم ک گرفتم داشتم برمیگشتم پیش ا/ت ک دیدم نیست
ترسیدم و حرکت کردم سمت عمارت..
وقتی رسیدم کوک زد در گوشم
بهم گفت با چه اجازه ای باهاش رفتم بیرون
منم عصبی گفتم کجا بردتش
هیچی نگفت و رفت بیرون
.
.
نشسته بودم ک انگار از اتاق بالا صدای گریه میومد رفتم بالا ک دیدم در قفله یکم عصبی شدم
درو شکوندم ک دیدم ا/ت توی اتاقه و رو تخت نشسته داره گریه میکنه
.
.
ویو کوک:
حرکت کردم سمت همون مقصد ک...
.
.
.
.
خماری😐
شرط: 40 لایک
تصمیم گرفتم 6 پارت شع
ببخشید کم شدددد
۳۳.۳k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.