مافیای خشن
P1
ات ویو
امروز با صدای بابام از خواب بیدار شدم رفتم پایین که ببینم چه خبره
ات:سلام
(بابای ات رو ب.ات و مامان ات رو م.ات مینویسم)
ب.ات:چه حلال زادس بیا دخترم میخوام بهت یه چیزی بگم قرار عروس شی
ات:چی!
ب.ات: قرار با پسر دوستم ازدواج کنی که هم فامیل بشیم هم تو ترشی نندازی
ات:نه نه من عمرا اگه ازدواج کنم
ب.ات:مگه دسته تو عه
ات:آره
ب.ات: تو غلط کردی گوه خوردی دختره ی هرزه
ات:اگه پشت گوشت تو ببینی این ازدواج هم میبینی
م.ات:دخترم فقط بخاطر بابات لطفاً
ات:(ات بغظش میترکه)من بخاطر شما هق نتونستم هق درسی هق که دوست داشتم هق بخونم هق گفتین برو ریاضی هق رفتم گفتین حق نداری ادامه تحصیل هق بدی گفتم چشم هق الانم که میگین هق برو بخاطر پول هق ازدواج کن هق هق(ات میره تو اتاقش)
ات:سگ تو این زندگی اصلا میدونی فرار میکنم کی گفته من باید ازدواج کنم
(سه روز بعد)
ات ویو
دیشب اصلا خوابم نبرد امشب دارن میان خواستگاریم از اونجایی که نمیتونم فرار کنم فقط یه راه دارم خواستگاری رو خراب کنم آره خراب میکنم وای چقدر باهوشم بلند شدم رفتم آماده شدم رفتم پایین
ات:سلام
م.ات: سلام دخترم یه ساعت دیگه میکاپ آرتیست میاد آماده باش
ات:اکی
ات ویو
بالاخره شب شد و این مرتیکه قراره بیاد خواستگاری ( تق تق تق) بالاخره اومد
(ات تا درو باز میکنه پشماش میریزه)
ات ویو
امروز با صدای بابام از خواب بیدار شدم رفتم پایین که ببینم چه خبره
ات:سلام
(بابای ات رو ب.ات و مامان ات رو م.ات مینویسم)
ب.ات:چه حلال زادس بیا دخترم میخوام بهت یه چیزی بگم قرار عروس شی
ات:چی!
ب.ات: قرار با پسر دوستم ازدواج کنی که هم فامیل بشیم هم تو ترشی نندازی
ات:نه نه من عمرا اگه ازدواج کنم
ب.ات:مگه دسته تو عه
ات:آره
ب.ات: تو غلط کردی گوه خوردی دختره ی هرزه
ات:اگه پشت گوشت تو ببینی این ازدواج هم میبینی
م.ات:دخترم فقط بخاطر بابات لطفاً
ات:(ات بغظش میترکه)من بخاطر شما هق نتونستم هق درسی هق که دوست داشتم هق بخونم هق گفتین برو ریاضی هق رفتم گفتین حق نداری ادامه تحصیل هق بدی گفتم چشم هق الانم که میگین هق برو بخاطر پول هق ازدواج کن هق هق(ات میره تو اتاقش)
ات:سگ تو این زندگی اصلا میدونی فرار میکنم کی گفته من باید ازدواج کنم
(سه روز بعد)
ات ویو
دیشب اصلا خوابم نبرد امشب دارن میان خواستگاریم از اونجایی که نمیتونم فرار کنم فقط یه راه دارم خواستگاری رو خراب کنم آره خراب میکنم وای چقدر باهوشم بلند شدم رفتم آماده شدم رفتم پایین
ات:سلام
م.ات: سلام دخترم یه ساعت دیگه میکاپ آرتیست میاد آماده باش
ات:اکی
ات ویو
بالاخره شب شد و این مرتیکه قراره بیاد خواستگاری ( تق تق تق) بالاخره اومد
(ات تا درو باز میکنه پشماش میریزه)
۲.۸k
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.