پارت ده خیانت
کوک ننمیتونم
جویی منظورت چیه
کوک اون پولامو بالا کشید
جویی اخخ سرم دستشو روی سرش گذاست
کوک چت شد
جویی هیچی فقط برو داخل کشاب قرص..... رو بیار اخخ
کوک تتو قرص اعصاب میخوری
جویی گفتم بیاررررر
کوک بباشه
جویی خواست قرص رو بگیره ولی کوک جویی رو پس زد و قرص رو گذاشت داخل دهنش و اب داد بهش
جویی هوفف
کوک چرا میخواستی حرص منو با جیمین در بیاری
جویی میدونی میدونی میدونی چیه اون فهمید مشکلم چیه باهام حرف زد کاری کرد زندگی خوبی داشته باشم ولی تو حتا به چپتم نبود که جویی وجود داره درجا رفتی با میا چیشد چیشد که میپرسی هنه مردا یکین وقتی مفهمن خنگ و اسکولن مردا همشـ یهو کوک بو.. سیدش
بعد دودیقه
جویی چرا بو.. سیدیم هااا
کوک میدونی من اشنباه کردم دیگه نیمخوام از دستت بدم
جویی یه لیوان دستش بود پرتش کرد شکست رفت یه تیکه شو برداشت
(توجه توجه جیمین اومه ژاپن و با جیا زندکی میکنه)
کوک ایمکارو نکن
جویی یا میری بیرون یا میکشم خودموووووو
کوک باشه باشه میرم اینکارو نکن بغض
جویی برو بیروننن
کوک رفت
جویی شیشه هارو جم کرد
جویی هوفف رفت
رفتن درو باز کنه هوا بخوره جیمین دم در بود
جویی جیمینااااا پرید بغلش
جیمین جویی دلم برات تنگ شده میشه بیام داخل
جویی بیا
رفتن داخل
جویی من برم یه چیزی بیارم بخوری
جیمین باشه
جویی ویو
خیلی خوشحال شدم که اومده نمیدونم چیشد یهو یکی یه چیزی جلو دهنم گرفت بیهوش شدم
جویی منظورت چیه
کوک اون پولامو بالا کشید
جویی اخخ سرم دستشو روی سرش گذاست
کوک چت شد
جویی هیچی فقط برو داخل کشاب قرص..... رو بیار اخخ
کوک تتو قرص اعصاب میخوری
جویی گفتم بیاررررر
کوک بباشه
جویی خواست قرص رو بگیره ولی کوک جویی رو پس زد و قرص رو گذاشت داخل دهنش و اب داد بهش
جویی هوفف
کوک چرا میخواستی حرص منو با جیمین در بیاری
جویی میدونی میدونی میدونی چیه اون فهمید مشکلم چیه باهام حرف زد کاری کرد زندگی خوبی داشته باشم ولی تو حتا به چپتم نبود که جویی وجود داره درجا رفتی با میا چیشد چیشد که میپرسی هنه مردا یکین وقتی مفهمن خنگ و اسکولن مردا همشـ یهو کوک بو.. سیدش
بعد دودیقه
جویی چرا بو.. سیدیم هااا
کوک میدونی من اشنباه کردم دیگه نیمخوام از دستت بدم
جویی یه لیوان دستش بود پرتش کرد شکست رفت یه تیکه شو برداشت
(توجه توجه جیمین اومه ژاپن و با جیا زندکی میکنه)
کوک ایمکارو نکن
جویی یا میری بیرون یا میکشم خودموووووو
کوک باشه باشه میرم اینکارو نکن بغض
جویی برو بیروننن
کوک رفت
جویی شیشه هارو جم کرد
جویی هوفف رفت
رفتن درو باز کنه هوا بخوره جیمین دم در بود
جویی جیمینااااا پرید بغلش
جیمین جویی دلم برات تنگ شده میشه بیام داخل
جویی بیا
رفتن داخل
جویی من برم یه چیزی بیارم بخوری
جیمین باشه
جویی ویو
خیلی خوشحال شدم که اومده نمیدونم چیشد یهو یکی یه چیزی جلو دهنم گرفت بیهوش شدم
۸.۵k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.