پارت ⁴ عاشقم باش
ته: الان من میرم پیش دوست دخترم یکم خوش بگذرونیم حق نداری بیای تو اتاق!
ات: اوم
رفتیم داخل که یه خانم مسن داد زدن
اجوما:تهیونگ
خیلی کیوت بود
ته:به مادر بزرگ خوشگلم قدم رنجه فرموندید
اجوما:دخترم تو زنه تهیونگی
دسشتو بوسیدم
ات:بله اجوما
اجوما:تهیونگ تو خجالت نمیکشی! شرفتو تو کیم ها نشون دادی شب اول ازدواج فرداش از زنشون کار میکشن! خجالت بکش
ته:این زنه منه خودم میدونم
اجوما:تهیونگ خجالت بکش با منم اینجوری صحبت میکنی؟
ته رفت بالا
اجوما:دخترم بیا بشین اینجا ببینم
ات:اجوما شما خیلی مهربونی
اجوما:دخترم تو هم خیلی معصومی اگ کسی چیزی بهت گفت فقط به خودم بگو! اون تهیونگ دختری مثل تو رو لیاقت نداره
ات:اجوما اینجوری نکنید
اجوما:خب خب بیا برای فردا اماده شیم
ات:فردا چه خبره اجوما
اجوما:فردا یه مهمونی واسه کیم هاست
یه تبلت داشت که بهم لباس نشون میدا و میگفت انتخاب کن چند مین که گذشت یکی داد زد
ملیسا:اجوماااا
اجوما:دوباره این
ملیسا:اجوما جونم خوش اومدی
اجوما:دختر تو دیگه کی هستی واقعا؟
اومدی عروسمو هل دادی فکر کردی اینجا دوربین نیست بعد از اون میفهمی طرف زن داره هنوزم پیششی؟
ملیسا:یا اجومااا اون که واقعا زنش نیس
اجوما:بله هست
ملیسا:جیغغغغغغغ
ته:چخبره
ملیسا:ددی اون دختره منو زد
یهو ارباب اومد خوابوند تو گوشم و لبم یطرفش خون اومد دیدم ملیسا داره میخنده
ته:چته؟
ملیسا:ددی شوخی کردم نفهمیدم انقد غیرتی
اشکام جاری شد کنار لبم فقط خون میریخت
جین:جای تاسف داره واقعا
اجوما:ته. میری و از دلش در میاری
سریع رفتم بالا و صدای گریه هام بلند شد دیگه طاقت نداشتم لبم وحشتناکن میسوخت که دیدم ارباب اومد داخل
ته:اگ فکر میکنی قراره از هسز....ه ای مثل تو معذرت بخوام کور خوندی!
ات:من هر...زه نیستم
ته:چی گفتی؟؟؟؟؟
ات:من هذرعه نیستم اگرم باشم دلیلش توییی تو به من تجاوز کردی یا ت رفته نه؟(داد)
ته:ببین دو تا بدترشو می خوابونم تو گوشت سره من داد نزن هرزه
ات:بیا بیا بزن چرا نمیکشیم؟ هوم راحت میشی راحت میشم! ولی یروز بهت ثابت میکنم که من ه....رز....ه نیستم و ه........رزه ی واقعی کیه! بهت ثابت میکنم رفتم پایین و اجوما اومد بغلم کرد
ات:اگه اون...حق...زره ای از عشقشو بهم میداد هرکاری میکردم
اجوما:گریه نکن دخترم......
ات: اوم
رفتیم داخل که یه خانم مسن داد زدن
اجوما:تهیونگ
خیلی کیوت بود
ته:به مادر بزرگ خوشگلم قدم رنجه فرموندید
اجوما:دخترم تو زنه تهیونگی
دسشتو بوسیدم
ات:بله اجوما
اجوما:تهیونگ تو خجالت نمیکشی! شرفتو تو کیم ها نشون دادی شب اول ازدواج فرداش از زنشون کار میکشن! خجالت بکش
ته:این زنه منه خودم میدونم
اجوما:تهیونگ خجالت بکش با منم اینجوری صحبت میکنی؟
ته رفت بالا
اجوما:دخترم بیا بشین اینجا ببینم
ات:اجوما شما خیلی مهربونی
اجوما:دخترم تو هم خیلی معصومی اگ کسی چیزی بهت گفت فقط به خودم بگو! اون تهیونگ دختری مثل تو رو لیاقت نداره
ات:اجوما اینجوری نکنید
اجوما:خب خب بیا برای فردا اماده شیم
ات:فردا چه خبره اجوما
اجوما:فردا یه مهمونی واسه کیم هاست
یه تبلت داشت که بهم لباس نشون میدا و میگفت انتخاب کن چند مین که گذشت یکی داد زد
ملیسا:اجوماااا
اجوما:دوباره این
ملیسا:اجوما جونم خوش اومدی
اجوما:دختر تو دیگه کی هستی واقعا؟
اومدی عروسمو هل دادی فکر کردی اینجا دوربین نیست بعد از اون میفهمی طرف زن داره هنوزم پیششی؟
ملیسا:یا اجومااا اون که واقعا زنش نیس
اجوما:بله هست
ملیسا:جیغغغغغغغ
ته:چخبره
ملیسا:ددی اون دختره منو زد
یهو ارباب اومد خوابوند تو گوشم و لبم یطرفش خون اومد دیدم ملیسا داره میخنده
ته:چته؟
ملیسا:ددی شوخی کردم نفهمیدم انقد غیرتی
اشکام جاری شد کنار لبم فقط خون میریخت
جین:جای تاسف داره واقعا
اجوما:ته. میری و از دلش در میاری
سریع رفتم بالا و صدای گریه هام بلند شد دیگه طاقت نداشتم لبم وحشتناکن میسوخت که دیدم ارباب اومد داخل
ته:اگ فکر میکنی قراره از هسز....ه ای مثل تو معذرت بخوام کور خوندی!
ات:من هر...زه نیستم
ته:چی گفتی؟؟؟؟؟
ات:من هذرعه نیستم اگرم باشم دلیلش توییی تو به من تجاوز کردی یا ت رفته نه؟(داد)
ته:ببین دو تا بدترشو می خوابونم تو گوشت سره من داد نزن هرزه
ات:بیا بیا بزن چرا نمیکشیم؟ هوم راحت میشی راحت میشم! ولی یروز بهت ثابت میکنم که من ه....رز....ه نیستم و ه........رزه ی واقعی کیه! بهت ثابت میکنم رفتم پایین و اجوما اومد بغلم کرد
ات:اگه اون...حق...زره ای از عشقشو بهم میداد هرکاری میکردم
اجوما:گریه نکن دخترم......
۲۶.۷k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.