عشق کیوت پارت۹

من:هییی‌.....خیلی ناراحتم

نونا:برام مهم نیست ولی چرااا؟؟

من:چون بستنی با طعم فلفل ندارن

نونا:اَه......چندش

من:گوه نخور😑

نونا:باشه

رفتیم بستنی فروشی و بستنی هایی که میخواستیمو سفارش دادیم

نونا:آخه کدوم خری بستنی با طعم کره گردو میخوره

من:پس کدوم اسکلی بستنی با طعم شوکولات میخوره بزغاله؟؟

نونا:بزغاله عمته

من:هووو.....هو......دیگه زیاده روی کردی

نونا:اومممم ببخشید معذدت نمیخوام آقای یخ

من:به درک که نمیخوای خنگول خانم

نونا:یه درخواست دارم

من:خوب بگو خنگول

نونا:بریم روی میز و صندلی های پارک بشینیم و بخوریم؟؟؟؟؟

من:انتظار داری پیش توی دماغو بشینم

نونا:اول اینکه دماغ من مشکل نداره از تو بهترهه

من:باششش بنظرم تو باید چهره برتر سال میشدی حالا دیگه هم حرف نزن بریم بخوریم حوصله ندارم

رفتیم و سر میز و صندلی ها نشتیم

داشتی حرف میزدیم که زنبوری اومد پیشمون

من:ههه چه زنبور نازی

تا اینو گفتم نونا سرشو بر گردوند و وقتی فهمید زنبور اونجاست سریع پرید بغل من

زنبوره رفت

خیلی خوب بود یه جوری بود انگار یه حسی بهش داشتم

من:خانم خنگول نمیخوای بیای پایین جات خوشه نه.....