خون آشام بسکتبالیست خون اشام بسکتبالیست 4
وقتی رسید مثل هر روز همه بهش بی محلی می کردند .
بورام : هی بچه یتیم
ا.ت : باز چته؟
بورام : به تو چه
ا.ت :پس چرا هی بهم گیر می دی ؟
بورام : فقط خواستم بهت بگم که از اونجایی که فردا قراره به ی مدرسه ی دیگه انتقالی بگیری و بری ، می خوام دشمنی رو کنار بزارم و باهات صمیمی شم
ذهن ا.ت :فرصت خوبیه برای دوست پیدا کردن . پس برای دومین بار هم که شده ، حتما باید شانس خودم رو امتحان کنم.
ا.ت :قبول
(و به هم دست دادن )
که همه ی کلاس زدن زیره خنده
آ.ت : چرا می خندین؟
ویو ادمین :
دوستای بورام ، پشت ا.ت وایستاده بودند که سطل رنگ ، روی ا.ت ، ریخته شد .
ا.ت : چی..چ..ی.....
بورام : چقدر ساده لوحی ، وای خوداروشکر که انتقالی گرفتی و داری می ری .
ا.ت : بورام بس کن دیگه از دستت خسته شدم . روانیم کردیییی
_____________________________
مرسییییی که لایک می کنی عشقم
بورام : هی بچه یتیم
ا.ت : باز چته؟
بورام : به تو چه
ا.ت :پس چرا هی بهم گیر می دی ؟
بورام : فقط خواستم بهت بگم که از اونجایی که فردا قراره به ی مدرسه ی دیگه انتقالی بگیری و بری ، می خوام دشمنی رو کنار بزارم و باهات صمیمی شم
ذهن ا.ت :فرصت خوبیه برای دوست پیدا کردن . پس برای دومین بار هم که شده ، حتما باید شانس خودم رو امتحان کنم.
ا.ت :قبول
(و به هم دست دادن )
که همه ی کلاس زدن زیره خنده
آ.ت : چرا می خندین؟
ویو ادمین :
دوستای بورام ، پشت ا.ت وایستاده بودند که سطل رنگ ، روی ا.ت ، ریخته شد .
ا.ت : چی..چ..ی.....
بورام : چقدر ساده لوحی ، وای خوداروشکر که انتقالی گرفتی و داری می ری .
ا.ت : بورام بس کن دیگه از دستت خسته شدم . روانیم کردیییی
_____________________________
مرسییییی که لایک می کنی عشقم
۲.۱k
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.