اسم ناپدریه کوهاکو بود( اسلنم سناریو هارو چک نکردم )
کوهاکو: هوی با توعم بااین لباسا کجابودی ها اسلن توی تمه کی ازین لباسا داشتی ( با صدای عصبانی و کینه ای میگفت )
ا.ت: دوستم بهم کادو داده
کوهاکو: داشتی به کی ک.ون میدادی تمه ( با داد و چندا فحش دیگه که در کلام نمیگنجه )
کوهکو: اوه که اینتور پس ازینببد باید عواقبشو بپردازی
و شروع کرد به زدن ا.ت تا حد مرگ و وقتی ا.ت داشت بیهوش میشد گفت
کوهاکو: ازینیببعد باید ازت پول دربیارم نمیشه که همینجوری این لباس رو داشته باشی
ا.ت بیهوش شد
فردا صبح در خانه ی هایتانی ها🤣
ریو: ریندو ی پدر سگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ کجایی میخوام جرت بدم
ریندو : چه مرگته ریووووووووووو چرا عر میزنی
ریو: من خاک چه منطقه ای رو بریزم تو سرم اخه
ریندو: خاک اقیانوس اتلس چته حالا الاغ
ران: دعوا دعوا دعوا ( بچم کرم داره قشنگ مثل خودمه 🤣 )
ریو و ریندو : ببند اون گالرو 🤬🤬🤬
ریندو و ران: ریو باز چه مرگت شده
ریو : ریندو رفتی با کمال پر رویی دوستمو بوسیدی الان من تو مدرسه چه گوهی بخورم ( در نظر بگیرید که ا.ت ۱۳ سالشه و ریندو ۱۴ سالشه ران هم ۱۶ سالشه )
ران: خدایی روتو برم بشر
ریندو: اقا منو ران باید بریم
ریو : ساعت ۵: ۳۰ زمان داریم
ران و ریندو که ریو رو اسکول کردن و رفتن
در همین هین ا.ت
اماده شدم که برم مدرسه خیلی میترسیدم چون جای بوس های ریندو موندبود و روم نمیشد به ریو بگم
در همین هین ریو در خانه 🤣
ریو درحالی که پاشو رو پاش گذاشته و سکوت کرده : من نمیرم مدرسه😑 ( منتق پچم قشنگ به مال خودم رفته 😂 )
برگردیم پیش ا.ت
ا.ت داره با خودش تو اینه حرف میزنه : وای نه نه نههههههه ریندو جوری بوسم😓😥 کرده که جاش مونده وای نه نه نهههههههه ا.این نامه چیه از کوهاکوعه
کوهاکو: من رفتم هتل برای یه کاری ( ا.ت در ذهن : قبلنم رفته بو وقتی برگشت فرداش پلیس به جرم ت*جاوز گرفتش )
ادامه ی نامه: وقتی برگشتم کارت دارم اون لباسو درست نگه دار ( برای چی کارش داره تو نظرات بگید تا نگین پارت بعدی رو نمیزاذم ) پایان
ا.ت: من باید برم مدرسه بزار ماسک بزنم معلوم نشه ریندو چیکار کرده
رفتم مدرسه که دوباره اون ( یا امام کیساکی اسمش چی بود🤯 ) اومد و چون ریو نبود خب.......
نظر بدین چرا ناپدریه ا.ت لباسو سالم میخواست و تو مدرسه چیشد 😝😜
تا نظر ندید ادامشو نمیزارم داداش یه نظره دیگه چیزی ازت کم نمیشه اخه🤧😞
بای بای تا پارت بعدی
هرکی نظر نده با دمپایی مامان باجی میوفتم دنبالش 😈
ا.ت: دوستم بهم کادو داده
کوهاکو: داشتی به کی ک.ون میدادی تمه ( با داد و چندا فحش دیگه که در کلام نمیگنجه )
کوهکو: اوه که اینتور پس ازینببد باید عواقبشو بپردازی
و شروع کرد به زدن ا.ت تا حد مرگ و وقتی ا.ت داشت بیهوش میشد گفت
کوهاکو: ازینیببعد باید ازت پول دربیارم نمیشه که همینجوری این لباس رو داشته باشی
ا.ت بیهوش شد
فردا صبح در خانه ی هایتانی ها🤣
ریو: ریندو ی پدر سگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ کجایی میخوام جرت بدم
ریندو : چه مرگته ریووووووووووو چرا عر میزنی
ریو: من خاک چه منطقه ای رو بریزم تو سرم اخه
ریندو: خاک اقیانوس اتلس چته حالا الاغ
ران: دعوا دعوا دعوا ( بچم کرم داره قشنگ مثل خودمه 🤣 )
ریو و ریندو : ببند اون گالرو 🤬🤬🤬
ریندو و ران: ریو باز چه مرگت شده
ریو : ریندو رفتی با کمال پر رویی دوستمو بوسیدی الان من تو مدرسه چه گوهی بخورم ( در نظر بگیرید که ا.ت ۱۳ سالشه و ریندو ۱۴ سالشه ران هم ۱۶ سالشه )
ران: خدایی روتو برم بشر
ریندو: اقا منو ران باید بریم
ریو : ساعت ۵: ۳۰ زمان داریم
ران و ریندو که ریو رو اسکول کردن و رفتن
در همین هین ا.ت
اماده شدم که برم مدرسه خیلی میترسیدم چون جای بوس های ریندو موندبود و روم نمیشد به ریو بگم
در همین هین ریو در خانه 🤣
ریو درحالی که پاشو رو پاش گذاشته و سکوت کرده : من نمیرم مدرسه😑 ( منتق پچم قشنگ به مال خودم رفته 😂 )
برگردیم پیش ا.ت
ا.ت داره با خودش تو اینه حرف میزنه : وای نه نه نههههههه ریندو جوری بوسم😓😥 کرده که جاش مونده وای نه نه نهههههههه ا.این نامه چیه از کوهاکوعه
کوهاکو: من رفتم هتل برای یه کاری ( ا.ت در ذهن : قبلنم رفته بو وقتی برگشت فرداش پلیس به جرم ت*جاوز گرفتش )
ادامه ی نامه: وقتی برگشتم کارت دارم اون لباسو درست نگه دار ( برای چی کارش داره تو نظرات بگید تا نگین پارت بعدی رو نمیزاذم ) پایان
ا.ت: من باید برم مدرسه بزار ماسک بزنم معلوم نشه ریندو چیکار کرده
رفتم مدرسه که دوباره اون ( یا امام کیساکی اسمش چی بود🤯 ) اومد و چون ریو نبود خب.......
نظر بدین چرا ناپدریه ا.ت لباسو سالم میخواست و تو مدرسه چیشد 😝😜
تا نظر ندید ادامشو نمیزارم داداش یه نظره دیگه چیزی ازت کم نمیشه اخه🤧😞
بای بای تا پارت بعدی
هرکی نظر نده با دمپایی مامان باجی میوفتم دنبالش 😈
۱۱.۱k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.