زندگی مخفی پارت ۷۹
#زندگی_مخفی
پارت ۷۹
...دید رزی...
جونگکوک:دیگه راهی برامون نزاشتی جنی
یا برمیگردی
یا همینجا کارتو تموم میکنم
رزی:جئون جونگ کوک خواهش میکنم برگرد
تهیونگ بهت نیاز داره
جونگکوک سرش گیج رفت و زمزمه کرد:ت...ته...تهیونگ
چشماش داشت هی سبز میشد و به حالت قبل برمیگشت
رزی:جنی اونی
آهنگ رو پخش کن
آهنگ رو پخش شد
جونگکوک عقب عقب میرفت
و هی میگفت:نه....نه....نه
بعد از چند ثانیه
چشماش کاملا سبز شد و
کاملا صاف ایستاد
چون جنی کسی بود که آهنگ رو پخش کرد پس به اون گوش میداد
جنی: جونگکوک خودت رو از تراشه آزاد کن
....دید تهیونگ.....
آهیون:خب اینم از شانس ماعه
آخه خدا حتما باید ریجی میومدن
تهیونگ:خب عشق اینا بعد از جینسو پایدار ترینه
و خب احساس میکنم قراره به فنا بریم
چون که اینا واقعا کار تیمیشون خوبه
اهیون:بله خودم میدونم
اینا قبل از جوین شدن توی تیم شما
فرندهای من بودن
تهیونگ:بیا وارد عمل بشیم خانم فرند
اهیون:یجی ریوجین خواهشاً گوش کنید
برگردید خواهش میکنم
تهیونگ:خاک تو سرت با این حواس پرتی کردن
ریوجین :خب الان اینا دارن چه غلطی میکنن
یجی: واقعا نمیدونم و درک نمیکنم
اهیون:اینقدر اذیتم نکن به جیمین و جیسو و جین میگم جرت بدن ها
تهیونگ:اووو حالا بزار بریم خونه نشونت میدم کی اون یکی رو جر میده
اهیون:اون آهنگ فا..کی. رو بزار دیگه
تهیونگ:ریجی اینم با عشق
هردوشون سرشون رو گرفتن و به عقب رفتن و بعد روبه ما وایسادن
اهیون:خب خودتون رو از تراشه ها آزاد کنید
اونا هیچ تکونی نخوردن
خنده بلندی کردم
و روبش گفتم:اونا به حرف من چون آهنگ رو پخش کردم گوش میدن
ریوجین و یجی خودتون رو از تراشه ها آزاد کنید
......دید یونا......
یونا:یو...یونگی
جیمین:چی...
سلام یونگیا
یونگی:خب آماده روز مرگتون باشید
یونا: جیمین پخشش کن
جیمین آهنگ رو پخش کرد
و همون لحظه گفت:یونگی خودتو از تراشه آزاد کن
یونا:قربون سرعتت جیمینی
......دید جیسو.......
جین:جنی صدامو داری
جنی(از پشت بی سیم):آره کاملا واضح
جین:خب نزدیک ترین فرد تراشه گذاری شده به شما دوتا
جونگکوکه
پس برید اونجا
و همون کارارو انجام بدید
جنی:چشم
جین:جیسو تو به تهیونگ و اهیون بگو که ریجی بهشون نزدیکه
جیسو:چشم ماه
جین:خدایا کمکم کن تو آخرسر منو به کشتن میدی با این لقبای قشنگ
برو سرکارت ناجی زندگیم
جیسو:تهیونگ صدامو داری
تهیونگ(پشت بی سیم):بله نونا کاملا واضح دارمت
جیسو:خب نزدیک شماها ریجی هستن
باید برید
و همون کارایی که گفتم رو انجام بدید
تهیونگ:باشه تمام تلاشمون رو میکنیم
ما رفتیم
جین:به جیمین و یونا....
دیگه نیازی نیست اونا خودشون دیدنش
جیسو:امیدوارم از پسش بربیایم
جین:برمیایم
برمیام ستاره ی من
برمیام
پارت ۷۹
...دید رزی...
جونگکوک:دیگه راهی برامون نزاشتی جنی
یا برمیگردی
یا همینجا کارتو تموم میکنم
رزی:جئون جونگ کوک خواهش میکنم برگرد
تهیونگ بهت نیاز داره
جونگکوک سرش گیج رفت و زمزمه کرد:ت...ته...تهیونگ
چشماش داشت هی سبز میشد و به حالت قبل برمیگشت
رزی:جنی اونی
آهنگ رو پخش کن
آهنگ رو پخش شد
جونگکوک عقب عقب میرفت
و هی میگفت:نه....نه....نه
بعد از چند ثانیه
چشماش کاملا سبز شد و
کاملا صاف ایستاد
چون جنی کسی بود که آهنگ رو پخش کرد پس به اون گوش میداد
جنی: جونگکوک خودت رو از تراشه آزاد کن
....دید تهیونگ.....
آهیون:خب اینم از شانس ماعه
آخه خدا حتما باید ریجی میومدن
تهیونگ:خب عشق اینا بعد از جینسو پایدار ترینه
و خب احساس میکنم قراره به فنا بریم
چون که اینا واقعا کار تیمیشون خوبه
اهیون:بله خودم میدونم
اینا قبل از جوین شدن توی تیم شما
فرندهای من بودن
تهیونگ:بیا وارد عمل بشیم خانم فرند
اهیون:یجی ریوجین خواهشاً گوش کنید
برگردید خواهش میکنم
تهیونگ:خاک تو سرت با این حواس پرتی کردن
ریوجین :خب الان اینا دارن چه غلطی میکنن
یجی: واقعا نمیدونم و درک نمیکنم
اهیون:اینقدر اذیتم نکن به جیمین و جیسو و جین میگم جرت بدن ها
تهیونگ:اووو حالا بزار بریم خونه نشونت میدم کی اون یکی رو جر میده
اهیون:اون آهنگ فا..کی. رو بزار دیگه
تهیونگ:ریجی اینم با عشق
هردوشون سرشون رو گرفتن و به عقب رفتن و بعد روبه ما وایسادن
اهیون:خب خودتون رو از تراشه ها آزاد کنید
اونا هیچ تکونی نخوردن
خنده بلندی کردم
و روبش گفتم:اونا به حرف من چون آهنگ رو پخش کردم گوش میدن
ریوجین و یجی خودتون رو از تراشه ها آزاد کنید
......دید یونا......
یونا:یو...یونگی
جیمین:چی...
سلام یونگیا
یونگی:خب آماده روز مرگتون باشید
یونا: جیمین پخشش کن
جیمین آهنگ رو پخش کرد
و همون لحظه گفت:یونگی خودتو از تراشه آزاد کن
یونا:قربون سرعتت جیمینی
......دید جیسو.......
جین:جنی صدامو داری
جنی(از پشت بی سیم):آره کاملا واضح
جین:خب نزدیک ترین فرد تراشه گذاری شده به شما دوتا
جونگکوکه
پس برید اونجا
و همون کارارو انجام بدید
جنی:چشم
جین:جیسو تو به تهیونگ و اهیون بگو که ریجی بهشون نزدیکه
جیسو:چشم ماه
جین:خدایا کمکم کن تو آخرسر منو به کشتن میدی با این لقبای قشنگ
برو سرکارت ناجی زندگیم
جیسو:تهیونگ صدامو داری
تهیونگ(پشت بی سیم):بله نونا کاملا واضح دارمت
جیسو:خب نزدیک شماها ریجی هستن
باید برید
و همون کارایی که گفتم رو انجام بدید
تهیونگ:باشه تمام تلاشمون رو میکنیم
ما رفتیم
جین:به جیمین و یونا....
دیگه نیازی نیست اونا خودشون دیدنش
جیسو:امیدوارم از پسش بربیایم
جین:برمیایم
برمیام ستاره ی من
برمیام
۲.۰k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.