وقتی ازش ضربه خوردی ادامه ❦پارت𝟏𝟖❦
ا.ت=من اضافه آوردم بهت میدم
امی=اوه ،کومائو ا.ت
چشامو بستم و خوابیدم.
....................
کوک=ا.ت ؟ ا.ت ؟ بیدارشو رسیدیم
ا.ت=خیلی خوابیدم ؟
کوک=نه خیلی ،بیا بریم من چمدونا رو میارم
امی=وای این چقدر سنگینه ،کوک میشه .......
ا.ت=بده من میارم
امی=مرسی
رفتیم تو محوطه و هرکسی یه جا بند و بساطش رو پهن کرد ،من و کوک و لورا و یونگی امی کلا دوتا چادر داشتیم
قرار شد دخترا تو بزرگه بمونن و پسرا تو کوچیکه
استاد=خیلی خوب بیاید اینجا ببینم ،همگی ساکت ،بیاید اینجا
همه دور استاد جمع شدیم که استاد گفت
استاد=بچه ها امروز علاوه بر تفریح چند مراسم تفریحی و بامزه هم انجام میدیم .
الان گروه هاتون رو تقسیم میکنم و کارهای دونفری و گروهی انجام میدید .
هر گروه شیش نفره ولی اون شیش نفر رو من انتخاب میکنم و میگم کدوم دونفر باهم باشن .......خب
ا.ت و یونگی و کوک لورا و امی و اَلِکس باهم تو یه گروه باشن .
.....و.....و..........
خب گروه شما برحسب دونفره ،امی و کوک باهم ،ا.ت و یونگی باهم و لورا و الکس هم باهم .
لورا=استاد کوک و ا.ت قرار میزارن نمیشه تویه گروه باشن ؟
استاد=نه اینطوری بهتره از شناختی که ازتون دارم اینجوری بهتره
امی ذوق زده گفت
امی=وای من و تو افتادیم تو یه گروه
استاد=اولین کاری که داریم مسابقه ی والیبال و بعدش امشب مراسم رقصه .
خودتون هم تیمی انتخاب کنید و خودتونو گرم کنید ،یه ساعت وقت دارید
کوک=من بازیم خوبه من هستم
یونگی=منم همینطور
الکس=من نه من فوتبالم خوبه
کوک=پس من برم همگروهی پیدا کنم
بهم یه چشمک زد و رفت
امی=ببخشید ا.ت منم نمیدونستم قراره اینطوری بشه
ا.ت=ولی از شنیدنش بدت نیومد
امی=نه بدم نیومد ولی واست ناراحت شدم که با کوک نیستی
ا.ت=اومممم ،تو راس میگی ،درکل ممنون
چشم غره ای رفتم ،وسایلامو توی چادر جابهجا کردم که لورا هم اومد داخل
لورا=از امی خوشت نمیاد مگه نه ؟
ا.ت=نه اینکه خوشم نیاد ولی حس خوبی هم بهش ندارم
لورا=درکت میکنم منم وقتی یکی اینجوری میچسبید به دوست پسرم احساس خوبی نداشتم .
ا.ت=برات اتفاق افتاده ؟
لورا=آره ،دوست پسرم با همکلاسیم بهم خیانت کرد ،ولی کوک اینطوری نیست ،واقعا دوست داره .
ا.ت=از هرکس هرچیزی برمیاد من واقعا حتی به خودمم اعتماد ندارم .
لورا=درکت میکنم ولی تاجایی که میتونی از نظر من نزار امی به کوک نزدیک شه ،چون بنظرم کوک رو دوست داره .
ا.ت=بنظرت ؟ قشنگ معلومه کشته مرده ی کوکه
لورا=حرص نخور و از اینجا بودنت لذت ببر ،من پشتتم
ا.ت=کومائو لورا
لورا=دوستا واسه همینن دیگه نه ؟
ا.ت=آره ،صد درصد
لبخندی زد و از چادر رفت بیرون که الکس اومد
الکس=ام ،ا.ت ؟ خوبی ؟ میای باهم بریم مسابقه رو ببینیم ؟
ا.ت=باهم ؟. آره بریم
الکس=مرسی
دست الکس رو گرفتم تا ...ادامه داره👈
امی=اوه ،کومائو ا.ت
چشامو بستم و خوابیدم.
....................
کوک=ا.ت ؟ ا.ت ؟ بیدارشو رسیدیم
ا.ت=خیلی خوابیدم ؟
کوک=نه خیلی ،بیا بریم من چمدونا رو میارم
امی=وای این چقدر سنگینه ،کوک میشه .......
ا.ت=بده من میارم
امی=مرسی
رفتیم تو محوطه و هرکسی یه جا بند و بساطش رو پهن کرد ،من و کوک و لورا و یونگی امی کلا دوتا چادر داشتیم
قرار شد دخترا تو بزرگه بمونن و پسرا تو کوچیکه
استاد=خیلی خوب بیاید اینجا ببینم ،همگی ساکت ،بیاید اینجا
همه دور استاد جمع شدیم که استاد گفت
استاد=بچه ها امروز علاوه بر تفریح چند مراسم تفریحی و بامزه هم انجام میدیم .
الان گروه هاتون رو تقسیم میکنم و کارهای دونفری و گروهی انجام میدید .
هر گروه شیش نفره ولی اون شیش نفر رو من انتخاب میکنم و میگم کدوم دونفر باهم باشن .......خب
ا.ت و یونگی و کوک لورا و امی و اَلِکس باهم تو یه گروه باشن .
.....و.....و..........
خب گروه شما برحسب دونفره ،امی و کوک باهم ،ا.ت و یونگی باهم و لورا و الکس هم باهم .
لورا=استاد کوک و ا.ت قرار میزارن نمیشه تویه گروه باشن ؟
استاد=نه اینطوری بهتره از شناختی که ازتون دارم اینجوری بهتره
امی ذوق زده گفت
امی=وای من و تو افتادیم تو یه گروه
استاد=اولین کاری که داریم مسابقه ی والیبال و بعدش امشب مراسم رقصه .
خودتون هم تیمی انتخاب کنید و خودتونو گرم کنید ،یه ساعت وقت دارید
کوک=من بازیم خوبه من هستم
یونگی=منم همینطور
الکس=من نه من فوتبالم خوبه
کوک=پس من برم همگروهی پیدا کنم
بهم یه چشمک زد و رفت
امی=ببخشید ا.ت منم نمیدونستم قراره اینطوری بشه
ا.ت=ولی از شنیدنش بدت نیومد
امی=نه بدم نیومد ولی واست ناراحت شدم که با کوک نیستی
ا.ت=اومممم ،تو راس میگی ،درکل ممنون
چشم غره ای رفتم ،وسایلامو توی چادر جابهجا کردم که لورا هم اومد داخل
لورا=از امی خوشت نمیاد مگه نه ؟
ا.ت=نه اینکه خوشم نیاد ولی حس خوبی هم بهش ندارم
لورا=درکت میکنم منم وقتی یکی اینجوری میچسبید به دوست پسرم احساس خوبی نداشتم .
ا.ت=برات اتفاق افتاده ؟
لورا=آره ،دوست پسرم با همکلاسیم بهم خیانت کرد ،ولی کوک اینطوری نیست ،واقعا دوست داره .
ا.ت=از هرکس هرچیزی برمیاد من واقعا حتی به خودمم اعتماد ندارم .
لورا=درکت میکنم ولی تاجایی که میتونی از نظر من نزار امی به کوک نزدیک شه ،چون بنظرم کوک رو دوست داره .
ا.ت=بنظرت ؟ قشنگ معلومه کشته مرده ی کوکه
لورا=حرص نخور و از اینجا بودنت لذت ببر ،من پشتتم
ا.ت=کومائو لورا
لورا=دوستا واسه همینن دیگه نه ؟
ا.ت=آره ،صد درصد
لبخندی زد و از چادر رفت بیرون که الکس اومد
الکس=ام ،ا.ت ؟ خوبی ؟ میای باهم بریم مسابقه رو ببینیم ؟
ا.ت=باهم ؟. آره بریم
الکس=مرسی
دست الکس رو گرفتم تا ...ادامه داره👈
۵۲.۸k
۰۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.