ترش و شیرین پارت ۱۵
کنار ارباب خوابیدم سریع بلندشدم و رفتم پیش آجوما
آجوما : چیزی شده دخترم
خانم کیم : چ چ چرا من پیش ارباب خوابیده بودم
ته :چون دیشب بعد این که بیهوش شدی کابوس دیدی و اومدی پیش من خوابیدی
وایییییییییییی آبروم رفت
خانم کیم: ا ا ارباب منو ببخشید
ته : مشکلی نیست
خانم کیم : اما
ته : گفتم مشکلی نیست حالا برو سر کارت
رفتم سر کارم که ته گفت
ته : کیم بیا کارت دارممممممممممممم
رفتم و به ارباب گفتم
خانم کیم : بامن کاری داشتید ارباب
ته : اوه اومدی اول درو قفل کن بعد بیا سمتم
خانم کیم : چشم ارباب
ویوی ته
بعد حرفم سریع کاری که گفتم رو انجام داد و اومد پیشم و بهش
گفتم از این به بعد اسمت هست هیا
ادمین : به جای خانم کیم می نویسم هیا
هیا: چ چشم قربان
دستمو بردم زیر لباسش و بهش گفتم
ته : تو مال منی کوچولو
دستشو گرفتم و کشیدم افتاد روپام
هیا: ح ح حالتون خوبه ارباب
ته : آره خوبم
هیا : ولی شما تب دارید
که بوسیدمش
ته : من حالم خوبه مثل همیشه
انشاالله وقتی کامنتا شد ۳۰ تا می زارم
آجوما : چیزی شده دخترم
خانم کیم : چ چ چرا من پیش ارباب خوابیده بودم
ته :چون دیشب بعد این که بیهوش شدی کابوس دیدی و اومدی پیش من خوابیدی
وایییییییییییی آبروم رفت
خانم کیم: ا ا ارباب منو ببخشید
ته : مشکلی نیست
خانم کیم : اما
ته : گفتم مشکلی نیست حالا برو سر کارت
رفتم سر کارم که ته گفت
ته : کیم بیا کارت دارممممممممممممم
رفتم و به ارباب گفتم
خانم کیم : بامن کاری داشتید ارباب
ته : اوه اومدی اول درو قفل کن بعد بیا سمتم
خانم کیم : چشم ارباب
ویوی ته
بعد حرفم سریع کاری که گفتم رو انجام داد و اومد پیشم و بهش
گفتم از این به بعد اسمت هست هیا
ادمین : به جای خانم کیم می نویسم هیا
هیا: چ چشم قربان
دستمو بردم زیر لباسش و بهش گفتم
ته : تو مال منی کوچولو
دستشو گرفتم و کشیدم افتاد روپام
هیا: ح ح حالتون خوبه ارباب
ته : آره خوبم
هیا : ولی شما تب دارید
که بوسیدمش
ته : من حالم خوبه مثل همیشه
انشاالله وقتی کامنتا شد ۳۰ تا می زارم
۶.۳k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.