ات ویو
ات ویو
بعد دعوایی که باهاش داشتم دیگه ندیدمش.
:یوهان رفته بود چیزایی که می خواستیم رو سفارش بده "داخل کافه بودن" که گوشیش زنگ خورد"گوشیش روی میز بود و اینکه می دونم خیلی چرته که خودشون رفتن سفارششونو ثبت کنن و گارسون هم پشمم" دیدم یارو عو my love سیو کرده بود!خیلی اعصابم خورد شده بود و فقط از کافه زدم بیرون و به سمت خونه لیا"بست فرند اسکل ولی منطقی ات"
....از اون روزی که با یوهان دعوا کرده بودم تقریبا سه ماه میگذره و من هنوزم دوسش دارم و اما بلاکش کردم....
داشتم تو پارک یونگ سان 'نیمش الکیه' ورزش می کردم که خوردم به یکی و با مخ افتادم زمین
بهش نگا کردم و دیدم بلهه یوهانه
دیتشو با لبخند دراز کرد و من دستشو پس زدم و بلند شدم و لباسمو درست کردم
یوهان:ات!خودتی؟(با خوشحالی)
ات:پس کیم؟(سرد و تقریبا جدی)
یوهان:لعنتی سه ماهه دنبالم اصلا معلدم بود کجا بودی؟
ات:عام فکر نکنم نیاز به اجازه داشته باشم!!
یوهان:ات...اون روز برا چی گذاشتی رفتی؟
ات:نظرت چیه از your love بپرسی؟
یوهان:اون کیه؟
ات:همونی ک my love سیوش کرده بودی!
یوهان:دختر،تو دیوونه ای!اون لئو بود!"رفیق یوهان"
ات:چی؟لئو؟
یوهان:اصلا بزابش زنگ بزنم
بعد چن بوققق
لئو:چته کصمغز؟
یوهان:کونی منم خوبم سلام مرسی
لئو:مرض کارت؟
یوهان:هیچی تو برو سوا"کاپ لئو" رو بکن
لئو:مرض توعم وقتی ات جونتو پیدا کردی اونو بکن
:قطع
یوهان:خب ات خانم دیدی؟
ات:من واقعا متاسفم (پرید بغل یوهان)
یوهان:بیب اشکال نداره بهت حق میدم(ات رو تو بغلش جا داد)
و بلح دیگه تاماممم
اینا کاپ زدن من منه بدبخت یه دودیح ندرم
البته...
بعد دعوایی که باهاش داشتم دیگه ندیدمش.
:یوهان رفته بود چیزایی که می خواستیم رو سفارش بده "داخل کافه بودن" که گوشیش زنگ خورد"گوشیش روی میز بود و اینکه می دونم خیلی چرته که خودشون رفتن سفارششونو ثبت کنن و گارسون هم پشمم" دیدم یارو عو my love سیو کرده بود!خیلی اعصابم خورد شده بود و فقط از کافه زدم بیرون و به سمت خونه لیا"بست فرند اسکل ولی منطقی ات"
....از اون روزی که با یوهان دعوا کرده بودم تقریبا سه ماه میگذره و من هنوزم دوسش دارم و اما بلاکش کردم....
داشتم تو پارک یونگ سان 'نیمش الکیه' ورزش می کردم که خوردم به یکی و با مخ افتادم زمین
بهش نگا کردم و دیدم بلهه یوهانه
دیتشو با لبخند دراز کرد و من دستشو پس زدم و بلند شدم و لباسمو درست کردم
یوهان:ات!خودتی؟(با خوشحالی)
ات:پس کیم؟(سرد و تقریبا جدی)
یوهان:لعنتی سه ماهه دنبالم اصلا معلدم بود کجا بودی؟
ات:عام فکر نکنم نیاز به اجازه داشته باشم!!
یوهان:ات...اون روز برا چی گذاشتی رفتی؟
ات:نظرت چیه از your love بپرسی؟
یوهان:اون کیه؟
ات:همونی ک my love سیوش کرده بودی!
یوهان:دختر،تو دیوونه ای!اون لئو بود!"رفیق یوهان"
ات:چی؟لئو؟
یوهان:اصلا بزابش زنگ بزنم
بعد چن بوققق
لئو:چته کصمغز؟
یوهان:کونی منم خوبم سلام مرسی
لئو:مرض کارت؟
یوهان:هیچی تو برو سوا"کاپ لئو" رو بکن
لئو:مرض توعم وقتی ات جونتو پیدا کردی اونو بکن
:قطع
یوهان:خب ات خانم دیدی؟
ات:من واقعا متاسفم (پرید بغل یوهان)
یوهان:بیب اشکال نداره بهت حق میدم(ات رو تو بغلش جا داد)
و بلح دیگه تاماممم
اینا کاپ زدن من منه بدبخت یه دودیح ندرم
البته...
۳.۶k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.