پارت شانزده
ته ویو
همین که ات رو دیدم کنترلم رو از دست دادم و بغلش کردم و میگفتم ات بیدار شو لطفا چشماش رو باز کرد اروم گفت تهیونگ ولی بعد بیهوش شد ات لطفاً براید استایل بغلش کردم و بردمش بیمارستان دکتر معاینه ش کرد و بعد از اتاق اومدم بیرون
دکتر:ایشون خوبن ولی چون خیلی کتک خوردن و تغذیه مناسبی نداشتن حالشون بد شده
ته:کتک خورده
دکتر:بدنشون کلا کبود و سیاهه شما چه نسبتی باهاشون دارین
ته:من من پسر عموشم
دکتر:وقتی بهوش اومدم باید با پلیس ها حرف بزنن بر میگردم ...
دکتر رفت منم رفتم داخل اتاق و خیره شدم بهش
ات باورم نمیشه بخاطر اون عوضی قلب منو شکوندی تو تو بیخیالش
مینی بعد
ات:تهیونگ
ته: کار سئوجونه
ات:چی
ته:اون کتکت میزنه
ات:نه
ته:پس چرا بدنت همش زخمه
ات:ممنون که کمکم کردی میشه بری
ته: باشه
تهیونگ رفت بعد پلیسا اومدن ات ام اونا و متقاعد کرد که چیزی نیس سوار تاکسی شد که برگرده هتل
گوشیم زنگ خورد سئوجون بود
ات:بله
جون:به این آدرس بیا
ات:حال ندارم
جون:گفتم بیا
ات:باشه
به آدرسی که فرستاد رفتم همه جا تزیین شده بود سئوجون اومد
جون:سوپرایز سالگرد ازدواجمون مبارک
ات:جانم
سئوجون میره نزدیک ات دستاشو رو میگیره
جون:تو یادت نبود ولی یاد من بود برو لباسات رو عوض کن بر گرد
ات
رفتم لباسام رو عوض کردم و برگشتم لباسی که واسم آورده خیلی بسته ست نفسم گرفت (اسلاید دو) بعد رفتم تو جمع مهمونا هر لحظه ممکنه غش کنم همه کمپانی با دوستای مافیایی سئوجون بودم
ته:برگردیم هتل
آه:پسر شاد باش مهمونی تازه شروع شده
ته
چه مهمونی آخه جشن سالگرد ازدواج عشقمه و من مهمونم اییییی
جون:دکتر چی شد
ات:چون زیاد کتک خوردم و تغذیه مناسب نداشتم ضعف دارم
جون:بی دلیل که کتک نخوردی بهر حال یه سوپرایز برات دارم یه مهمون ویژه داریم
اونجاست نگاه
همین که ات رو دیدم کنترلم رو از دست دادم و بغلش کردم و میگفتم ات بیدار شو لطفا چشماش رو باز کرد اروم گفت تهیونگ ولی بعد بیهوش شد ات لطفاً براید استایل بغلش کردم و بردمش بیمارستان دکتر معاینه ش کرد و بعد از اتاق اومدم بیرون
دکتر:ایشون خوبن ولی چون خیلی کتک خوردن و تغذیه مناسبی نداشتن حالشون بد شده
ته:کتک خورده
دکتر:بدنشون کلا کبود و سیاهه شما چه نسبتی باهاشون دارین
ته:من من پسر عموشم
دکتر:وقتی بهوش اومدم باید با پلیس ها حرف بزنن بر میگردم ...
دکتر رفت منم رفتم داخل اتاق و خیره شدم بهش
ات باورم نمیشه بخاطر اون عوضی قلب منو شکوندی تو تو بیخیالش
مینی بعد
ات:تهیونگ
ته: کار سئوجونه
ات:چی
ته:اون کتکت میزنه
ات:نه
ته:پس چرا بدنت همش زخمه
ات:ممنون که کمکم کردی میشه بری
ته: باشه
تهیونگ رفت بعد پلیسا اومدن ات ام اونا و متقاعد کرد که چیزی نیس سوار تاکسی شد که برگرده هتل
گوشیم زنگ خورد سئوجون بود
ات:بله
جون:به این آدرس بیا
ات:حال ندارم
جون:گفتم بیا
ات:باشه
به آدرسی که فرستاد رفتم همه جا تزیین شده بود سئوجون اومد
جون:سوپرایز سالگرد ازدواجمون مبارک
ات:جانم
سئوجون میره نزدیک ات دستاشو رو میگیره
جون:تو یادت نبود ولی یاد من بود برو لباسات رو عوض کن بر گرد
ات
رفتم لباسام رو عوض کردم و برگشتم لباسی که واسم آورده خیلی بسته ست نفسم گرفت (اسلاید دو) بعد رفتم تو جمع مهمونا هر لحظه ممکنه غش کنم همه کمپانی با دوستای مافیایی سئوجون بودم
ته:برگردیم هتل
آه:پسر شاد باش مهمونی تازه شروع شده
ته
چه مهمونی آخه جشن سالگرد ازدواج عشقمه و من مهمونم اییییی
جون:دکتر چی شد
ات:چون زیاد کتک خوردم و تغذیه مناسب نداشتم ضعف دارم
جون:بی دلیل که کتک نخوردی بهر حال یه سوپرایز برات دارم یه مهمون ویژه داریم
اونجاست نگاه
۷.۸k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.