فصل دوم پارت 69 ازدواج اجباری

فصل دوم پارت 69 ازدواج اجباری


× میدونم در حقت بدی کردم ا/ت خودت داری میبینی 7 ساله به هیچ دختری غیر تو نگاه نکردم من نمیتونم بدون تو زندگی کنم
- شوگا تو جای من نبودی ببینی من چی کشیدم من تمام سختی زندگی رو به دوشم کشیدم
× میدونم به جون خودم میدونم چی میگی ولی به اینم نگاه کن که من بدون تو نمیتونم
- شوگا من بهت هزاران بار فرصت دادم تو هربار یه جوری میریدی داخلش
× چرا نمیفهمی هنوز عاشقتم
- اره من نمیفهمم چون برام مهم نیست
× داری زندگیمو ازم میگیری
- من زندگیم رفته پس بازم برام مهم نیست
× ا/ت بدون تو زندگی برام معنی نداره .قطره‌های‌اشک‌ازچشماش‌میومد.
- گریه نکن دیگه
× چرا باور نمیکنی عاشقتم
- شوگااااااااااااااااا گریه نکننننن
× چرا
- الان گریم میگیره پس گریه نکن
× باشه باشه
- شوگا من قبول نمیکنم چون بدجور درس گرفتم
× چیکار کنم باورم کنی
- خودتو بهم نشون بده البته که من عاشق کسه دیگه ای هستم ولی خوب
× عاشق کی؟
- به من مربوطه
× .عصبی.
- شوخی کردم بد اخلاق
× میشه امشب پیش تو بخوابم
- نه نمیشه
× خواهش میکنم
- نه
× مرگ منن
- نه
× جون عمت
- نه
× بخواتر نیونجین
- اه باشه
× .خوشحال.


♪ادمینتون♪ ا/ت و شوگا رفتن داخل اتاق که بخوابن و رفتن روی تخت و دراز کشیدن که شوگا ا/ت رو از پشت بغل میکنه


- چیکار میکنی!
× بغلت کردم
- ولم کن شوگا
× نمیکنم ﴿ لبشو گذاشت روی لبای ا/ت و بوسید ﴾
- نکن شوگا
× یادته 7 سال پیش منو بوسیدی گفتی اخرین بوسمون
- خب
× تمدیدش کردم
- بی مزه
× هنوزم همون حس رو بهم میدی
- چه حسی
× اینکه داخل دریا بخوابی
- شوگا مسخره نشو
× راست میگم
- باشه فقط ازم فاصله بگیر
× نمیخوام

{ خوابیدن فردا ساعت 12 بیدار شدن و صبحانه خوردن و شوگا رفت خونشون ا/ت هم رفت نمایشگاه نیونجین هم نرفت مدرسه چون خسته بود و خوابیده بود }


شرط پارت بعد

35:« لایک ❤️