ماه خونین پارت ۹

ماه خونین پارت ۹



سونی : هانا هانااااااا چیشده چرا گریه میکنی
هانا : اناااااا تو کجایییی😭
سونی : چیشده
هانا : مامان بابا
سونی : مامان بابا چیییی بگوووو😨
هانا : اونا تو جاده هق هقق تصادف کردن هققققق😭😭😭
سونی : تا اینو شنیدم گوشی از دستم افتاد تو حال خودم نبودم حالم خیلی بد بود بدو بدو رفتم پیش پسرا
جیمین : سونی چیشده چرا چشمات خیسع😨
نامجون : سونی خوبی ؟😰
سونی : مامااااان بابااااااام😭😭😭😭😭
شوگا : چی چیشده
سونی : مامان بابام مردن هققققققققققق😭😭😭😭😭😭😭😭
جیمین جین تهیونگ : چیییییییی
نامجون : ت تو چی گفتی
سونی : اونا مردن تو جاده تصادف کردن 😭😭😭
جیمین : حالش خیلی بد بود بقلش کردم سرشو تو سینم پنهان کرد که دیدم غش کرد
جیمین : سونی سونییی
(چند روز بعد )
جیمین : سونی خیلی حالش بد بود هیچی نمیخورد سر سفره غذاشو دیت نخورده میذاشت میرفت
سونی : خواب بودم صدای همون زنی که یک ماه پیش منو تو اب کشوند رو شنیدم و رفتم سمتش من روی پشتبوم خونه بودم داشتم به پرتگاه نزدیک میشدم و پام لیز خورد یهو ...
لایک کامنت 💜💜💜