آیدل من پارت ۹
توی راه ی پسر بچهی کوچولو که خانوداشو گم کرده بود و لباساش خیلی کثیف بود، داشت از دست ی مشت پسر کثیف فرار میکرد که خورد به من و لباس منو شوگا کاملا کثیف شدن تا اومدم برگردم لباس شوگا رو از زمین بردارم، همون پسره لباسو با خودش برد و چون لباسای تنش توی این سرما نا مناسب بودن حرفی نزدم..
بعد از ی مین به خودم اومدم که اون لباس شوگا بود.. ی تلنگر زدم به پیشونیم
ا.ت: خیلی خنگی دخترررر چرا لباس اون پسره مغرور رو دادی برهههه؟؟؟
دویدم سمت خونه تا لباسامو دوباره عوض کنم خداروشکر زیاد دور نشده بودم
ی تیپ سر اندر پای مشکی زدم و به آیینهی قدی اتاقم نگاه کردم
ا.ت: نه.. نه این خیلی لخ*تیه
رفتم توی رگال کمدم و دنبال ی لباس مناسب گشتم و پیدا هم کردم
دوباره به آیینهی قدیم نگا کردم و فیگور گرفتم
ا.ت: او ا.ت الحق که واقعا ی طراحی چطور این لباسو انقد تمیز دوختی؟؟
داشتم با خودم صحبت میکردم که یادم افتاد اون پسری که کت شوگا رو ازم گرفت مطمئنم اگه میفهمید ناراحت و عصبانی میشد پس تصمیم گرفتم ی کت کُپ کت خودش واسش بدوزم
توی خونمون من ی کارگاه خیلی کوچولو داشتم که تمومش از پارچه پر بود ولی یادم افتاد که اندازه های شوگا رو ندارم
ا.ت: لعنت به این شانس باید امشب برم و بش بگم کتشو گم کردم؟؟ نه بخدا جرم میده
دوباره راه افتادم و بعد از سی مین رسیدم
ی نفس عمیق کشیدم و دکمهی آیفون رو فشار دادم
در باز شدو رفتم داخل
واوو عجب خونه ای بود خونش از منه دختر تمیز تر بود با چشام خونه رو کامل آنالیز کردم که دیدم شوگا دست به سینه پشت سرمه
شوگا: خب همه چیو دیدی؟؟
هینی کشیدم و پریدم هوا
ا.ت: یااا سکته کردم
شوگا: مگه جن دیدی؟؟ بگذریم کتمو بده زود تر برو شب دوستام میخان بیان
ا.ت: عا.. خب.. چیزه.. کتت خب.. یادم رفت بیارمش "با لبخند دندون نما"
شوگا: متنفرم از اینکه ی چیزی رو به یکی قرض بدم بعد بم نده.. واسه کنسرت سه روز دیگم میخامش سریع بیارش توی این سه روز
#آیدل_من
#𝒑𝒂𝒓𝒕_9
بعد از ی مین به خودم اومدم که اون لباس شوگا بود.. ی تلنگر زدم به پیشونیم
ا.ت: خیلی خنگی دخترررر چرا لباس اون پسره مغرور رو دادی برهههه؟؟؟
دویدم سمت خونه تا لباسامو دوباره عوض کنم خداروشکر زیاد دور نشده بودم
ی تیپ سر اندر پای مشکی زدم و به آیینهی قدی اتاقم نگاه کردم
ا.ت: نه.. نه این خیلی لخ*تیه
رفتم توی رگال کمدم و دنبال ی لباس مناسب گشتم و پیدا هم کردم
دوباره به آیینهی قدیم نگا کردم و فیگور گرفتم
ا.ت: او ا.ت الحق که واقعا ی طراحی چطور این لباسو انقد تمیز دوختی؟؟
داشتم با خودم صحبت میکردم که یادم افتاد اون پسری که کت شوگا رو ازم گرفت مطمئنم اگه میفهمید ناراحت و عصبانی میشد پس تصمیم گرفتم ی کت کُپ کت خودش واسش بدوزم
توی خونمون من ی کارگاه خیلی کوچولو داشتم که تمومش از پارچه پر بود ولی یادم افتاد که اندازه های شوگا رو ندارم
ا.ت: لعنت به این شانس باید امشب برم و بش بگم کتشو گم کردم؟؟ نه بخدا جرم میده
دوباره راه افتادم و بعد از سی مین رسیدم
ی نفس عمیق کشیدم و دکمهی آیفون رو فشار دادم
در باز شدو رفتم داخل
واوو عجب خونه ای بود خونش از منه دختر تمیز تر بود با چشام خونه رو کامل آنالیز کردم که دیدم شوگا دست به سینه پشت سرمه
شوگا: خب همه چیو دیدی؟؟
هینی کشیدم و پریدم هوا
ا.ت: یااا سکته کردم
شوگا: مگه جن دیدی؟؟ بگذریم کتمو بده زود تر برو شب دوستام میخان بیان
ا.ت: عا.. خب.. چیزه.. کتت خب.. یادم رفت بیارمش "با لبخند دندون نما"
شوگا: متنفرم از اینکه ی چیزی رو به یکی قرض بدم بعد بم نده.. واسه کنسرت سه روز دیگم میخامش سریع بیارش توی این سه روز
#آیدل_من
#𝒑𝒂𝒓𝒕_9
۳.۴k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱