فیک من بخاطر تو میمیرم: پارت نوزده
میا:مسخرهههه حداقل بزار به یوجین و سوجون بگم بیان اینجا دلم براشون تنگ شد
کوک:تعارف نکن به خاله عمه عمو دایی مامان بابا به همه بگو
میا: عجب گوهی خوردم یه فیلم گرفتم
کوک:جاش درس عبرت شد دیگه فضولی نکنی
از اتاقش رفتم بیرون مرتیکه ی گلابی فک میکنه کیه بهم دستور میده؟ اره اون باید بهم دستور بده چون گروگانشم🙂💔ولی هنوز نفهمیدم چرا عصبانیه..رفتم پیش تهیونگ که تو یکی از اتاقا خاب بود..نشستم رو شکمش که بیدارش کنم.
ته:عاااااااااااااااااااای،پاشووووووووو
از رو شکمش پاشدم و سرمو گذاشتم روشکمش و دراز کشیدم..درواقع از شکمش به عنوان بالش استفاده کردم.
میا:کوک چرا عصبیه؟
ته:الان فقط بخاطر این اومدی اینجا؟
میا:اوهوم☺️
ته:خوشش نمیاد وسایلشو لمس کنن
میا:الان بخاطر اینکه یکی به وسیلش دس زده انقد پوکرو رو مخ شده؟
ته:احمق از اینکه ووک باهات رابطه داشته اعصابش خورده میگه به دونگ ووک حال دادی
میا:پس واقعا احمقه.
ته:اوهوم
میا:تهیونگ من که الان همه کارامو درست انجام دادم یه جایزه نمیدین بهم؟
ته:اخی نی نی کوچولو جایزه میخاد
میا:جدیم
ته:چی میخای
میا:اممممم..اهااااااا..میخام برم استخرررر
ته:تو خونه استخر هست برو
میا:نههه اینجا نه استخر ازونا که مختلطه تو شهر هست ازونا
ته:انقد بفاک رفتن دوس داری؟
میا:عههه نه میتونم از خودم مواظبت کنم..برم دیگههه تهیونگ افریننن
ته:کوک عمرا اگه بزاره
میا:با جیمینو یونا میرم یواشکی کوک نفهمه چون یکی از رفیقام اومده کره میخام تو استخر ببینمش(یوجین اومده)
ته:اوکی پس با اونا برو زود باید بیای،کوک عصبانیه از خونه بیرون نمیاد، منم برات وقت میخرم.
یک دفه سرمو از رو شکمش برداشتمو سیخ شدم رو تخت
میا:جدیییییییی..مرسیییییییی
لپ تهیونگو محکم کشیدم جوری که جای انگشتام مونده بود.بعدش سریع رفتم پیش یونا و جیمین و همه چیو گفتم نیم ساعت دیگه میریم استخر هوهوهوهو..وسایلمو گرفتمو با یونا و جیمین سوار ماشین شدم یوجینننن دارم میامممممم.رفتیم تو مایو مو پوشیدمو با یونا جیمین رفتیم تو.. من چند تا تتو دارم که مایومو پوشیدم مشخص شد..یه تتو زیر سینم دارم یکی هم کنار رونم.رفتم تو اب و دنبال یوجین گشتم پیداش کردم
میا:یوجیییییییننننننننن
یوجین:زنده ای هنوز؟
میا:نه روحمه
محکم بغلش کردمو رفتم رو دوشش..رفتیم سمت اونجایی که بستنی میدنو منتظر بستنیمون شدیم که یهو یچیزی دیدم..نه..نه..امکان نداره..مطمئنم خونه بود..دیدم کوک تو اب استخر کنار چندتا از رفیقاش و چندتا دختر نشسته و از دور داره نگام میکنه..فاتحمو همونجا زیر لب خوندم..یه جوری نگام میکرد..با خودم فک کردم اگه برم پیشش شاید نکشتم..
میا:یوجین..شت..من..من
یوجین:نمیخای برگردی؟من دارم میرم توهم زودتر برو
میا:باشه باشه.
کوک:تعارف نکن به خاله عمه عمو دایی مامان بابا به همه بگو
میا: عجب گوهی خوردم یه فیلم گرفتم
کوک:جاش درس عبرت شد دیگه فضولی نکنی
از اتاقش رفتم بیرون مرتیکه ی گلابی فک میکنه کیه بهم دستور میده؟ اره اون باید بهم دستور بده چون گروگانشم🙂💔ولی هنوز نفهمیدم چرا عصبانیه..رفتم پیش تهیونگ که تو یکی از اتاقا خاب بود..نشستم رو شکمش که بیدارش کنم.
ته:عاااااااااااااااااااای،پاشووووووووو
از رو شکمش پاشدم و سرمو گذاشتم روشکمش و دراز کشیدم..درواقع از شکمش به عنوان بالش استفاده کردم.
میا:کوک چرا عصبیه؟
ته:الان فقط بخاطر این اومدی اینجا؟
میا:اوهوم☺️
ته:خوشش نمیاد وسایلشو لمس کنن
میا:الان بخاطر اینکه یکی به وسیلش دس زده انقد پوکرو رو مخ شده؟
ته:احمق از اینکه ووک باهات رابطه داشته اعصابش خورده میگه به دونگ ووک حال دادی
میا:پس واقعا احمقه.
ته:اوهوم
میا:تهیونگ من که الان همه کارامو درست انجام دادم یه جایزه نمیدین بهم؟
ته:اخی نی نی کوچولو جایزه میخاد
میا:جدیم
ته:چی میخای
میا:اممممم..اهااااااا..میخام برم استخرررر
ته:تو خونه استخر هست برو
میا:نههه اینجا نه استخر ازونا که مختلطه تو شهر هست ازونا
ته:انقد بفاک رفتن دوس داری؟
میا:عههه نه میتونم از خودم مواظبت کنم..برم دیگههه تهیونگ افریننن
ته:کوک عمرا اگه بزاره
میا:با جیمینو یونا میرم یواشکی کوک نفهمه چون یکی از رفیقام اومده کره میخام تو استخر ببینمش(یوجین اومده)
ته:اوکی پس با اونا برو زود باید بیای،کوک عصبانیه از خونه بیرون نمیاد، منم برات وقت میخرم.
یک دفه سرمو از رو شکمش برداشتمو سیخ شدم رو تخت
میا:جدیییییییی..مرسیییییییی
لپ تهیونگو محکم کشیدم جوری که جای انگشتام مونده بود.بعدش سریع رفتم پیش یونا و جیمین و همه چیو گفتم نیم ساعت دیگه میریم استخر هوهوهوهو..وسایلمو گرفتمو با یونا و جیمین سوار ماشین شدم یوجینننن دارم میامممممم.رفتیم تو مایو مو پوشیدمو با یونا جیمین رفتیم تو.. من چند تا تتو دارم که مایومو پوشیدم مشخص شد..یه تتو زیر سینم دارم یکی هم کنار رونم.رفتم تو اب و دنبال یوجین گشتم پیداش کردم
میا:یوجیییییییننننننننن
یوجین:زنده ای هنوز؟
میا:نه روحمه
محکم بغلش کردمو رفتم رو دوشش..رفتیم سمت اونجایی که بستنی میدنو منتظر بستنیمون شدیم که یهو یچیزی دیدم..نه..نه..امکان نداره..مطمئنم خونه بود..دیدم کوک تو اب استخر کنار چندتا از رفیقاش و چندتا دختر نشسته و از دور داره نگام میکنه..فاتحمو همونجا زیر لب خوندم..یه جوری نگام میکرد..با خودم فک کردم اگه برم پیشش شاید نکشتم..
میا:یوجین..شت..من..من
یوجین:نمیخای برگردی؟من دارم میرم توهم زودتر برو
میا:باشه باشه.
۱۲.۸k
۱۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.