مراقب شیرین من پارت ۱

از خواب بیدار شدم دوش گرفتمو موهامو شونه کردم و مدل دادم . لباس فرمم رو پوشیدم (عکس تو اسلاید ها هست) رفتم پایین . تهیونگ داشت به یئونتان غذا میداد(یئونتان توی داستان شبیه سگ جونگ کوکه عکس تو اسلاید هست ) .
ات . اوپاااا .
تهیونگ . صبح بخیر فسقل .
ات . یاااا من ۱۶ سالمه هااا .
تهیونگ خنده مستطیلی کرد . برو صبحونت رو بخور برو مدرست دیرت میشه .
ات . باش .
صبحونمو خوردم .
تهیونگ . ااا ....ات !
ات . جونم .
تهیونگ . راننده سرویست به قتل رسیده .
ات . چی ؟
تهیونگ . ام روز با بادیگاردت میری مدرسه .
ات . باشه .
رسیدم مدرسه . وقتی پیاده شدم از بادیگاردم خواستم برم دست به اب . رفتم دستشویی که یهو
ادامه دارد.....
شرطی نداره ولی لایک کنید
💖💖