45
ات ویو
به صندلی تکیه داده بودمو به مستقیم نگاه میکردم
چند دقیقه گذشتو ورود عروس دومادو اعلام کردن و ما به در ورودی زل زده بودیم که رینا با شوهرش دست در دست با لباس سفید اومدن
براشون دست زدیمو عاقد چیزای چرتو پرت گفتو اجازع بوسرو داد دیدم دارن بهم نزدیک میشن سرمو انداختم پایین
دخترا بلند شدن تا پذیرایی کنن اجازه ندادن من کمک کنم
بعد پرکردن میز با ویسکیو شیرینی اومدن پیشم ما و ویسکی و شیرینی گذاشتن رو میزمون
پیکامونو برداشتیمو رفتیم رو استیجو پیش عروس دومادو به سلامتی زدیم همه سر کشیدن و من میخواستم بخرم که بوش خرد به دماغم و حالت تهووع گرفتم بی توجه به اطراف به سمت دستشویی دویدمو بالا اوردم
لبمو شستم و دیدم ارایشم خراب شده وسایلارو اوردمو تمدیدش میکردمو خیلی طول میکشید
ته ویو
~ات کجاست
&ات اول... آها رو استیجه
کوک ویو
با ته نقشه ریختیم تا ات رو سوپرایز کنیم
تو جمع دیدمش که یهو دوید سمت دستشویی و صورتشو ندیدم
&خیلی تغییر کردی
~ات چرا یهو دویید سمت دستشویی؟
&مریض شده و افسردس بخاطر دوریتون
~منم همین حالو داشتم ولی الان بهتر شدم
&فعلا بریم پیش بچه ها
به سمت استیج قدم برداشتیم
لوکاس ویو
همه خوشحال بودیم
لیدیا. باورم نمیشه... عمو کوک!
همه با حرف لیدیا سرمونو چرخوندیم
راست میگفت
رفتیم پیششونو کوک رو بغل کردیم
~حالت چطوره
لوکاس. عالی
~واقعا معذرت میخوام بخاطر اون قضیه
لوکاس. نه بابا من فراموشش کردم
~خب
رومو کردم سمت ته
~....
(اون اسپویله هست که گذاشتم..اونو تغییر داده بودم هاهاهاهاها😅🤌🏻)
به صندلی تکیه داده بودمو به مستقیم نگاه میکردم
چند دقیقه گذشتو ورود عروس دومادو اعلام کردن و ما به در ورودی زل زده بودیم که رینا با شوهرش دست در دست با لباس سفید اومدن
براشون دست زدیمو عاقد چیزای چرتو پرت گفتو اجازع بوسرو داد دیدم دارن بهم نزدیک میشن سرمو انداختم پایین
دخترا بلند شدن تا پذیرایی کنن اجازه ندادن من کمک کنم
بعد پرکردن میز با ویسکیو شیرینی اومدن پیشم ما و ویسکی و شیرینی گذاشتن رو میزمون
پیکامونو برداشتیمو رفتیم رو استیجو پیش عروس دومادو به سلامتی زدیم همه سر کشیدن و من میخواستم بخرم که بوش خرد به دماغم و حالت تهووع گرفتم بی توجه به اطراف به سمت دستشویی دویدمو بالا اوردم
لبمو شستم و دیدم ارایشم خراب شده وسایلارو اوردمو تمدیدش میکردمو خیلی طول میکشید
ته ویو
~ات کجاست
&ات اول... آها رو استیجه
کوک ویو
با ته نقشه ریختیم تا ات رو سوپرایز کنیم
تو جمع دیدمش که یهو دوید سمت دستشویی و صورتشو ندیدم
&خیلی تغییر کردی
~ات چرا یهو دویید سمت دستشویی؟
&مریض شده و افسردس بخاطر دوریتون
~منم همین حالو داشتم ولی الان بهتر شدم
&فعلا بریم پیش بچه ها
به سمت استیج قدم برداشتیم
لوکاس ویو
همه خوشحال بودیم
لیدیا. باورم نمیشه... عمو کوک!
همه با حرف لیدیا سرمونو چرخوندیم
راست میگفت
رفتیم پیششونو کوک رو بغل کردیم
~حالت چطوره
لوکاس. عالی
~واقعا معذرت میخوام بخاطر اون قضیه
لوکاس. نه بابا من فراموشش کردم
~خب
رومو کردم سمت ته
~....
(اون اسپویله هست که گذاشتم..اونو تغییر داده بودم هاهاهاهاها😅🤌🏻)
۴.۶k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.