(چند پارتی درخواستی ...)
(چند پارتی درخواستی ...)
وقتی بهش کمک کردی و جفتتون عاشق هم شدین...
ویو جیهوپ:
_میدونی چطور قلبمو درمان کنم؟
دوباره گریه هام اوج گرفتن
+هی هی لطفا گریه نکنید من میدونم حالتون خوب نیست ولی بیاید بریم توی اون کافه بنشینیم تا بارون بند بیاد.
_باشه
با انگشتام اشکامو پاک کردم و باهم راه افتادیم به سمت کافه ایی که اونور خیابون بود....
رفتیم سر یه میز نشستیم
÷خوش اومدین چی میل دارین؟
+تو چی میخوری؟
_کاپوچینو.
+باشههه پس دوتا کاپوچینو و دوتا کیک خیس کاکائویی لطفا
÷چشم
+هی اقا شما نمیخوای بگی چت شده که اونجوری زار زار اشک میریختی؟
_خب دختری که دیوونه وار عاشقش بودم ترکم کرده
+اوه شت چه بد من واقعا متاسفم برات ولی... بیا یکاری کنیم شمارتو میگیرم و کاری میکنم حالت خوب بشه باشه؟
_من چرا باید شمارمو به تو بدم ؟من الان حتی نمیدونم چرا با تو سر یه میز نشستم . باد تو انتظار داری شمارمو بهت بدم؟ و تو چجوری میخوای حالمو خوب کنی؟
+هی اولن من از زیر اون بارون نجاتت دادم وگرنه تاحالا سرمای بدی خورده بودی دوما میشم دوستت یعنی میام میبرمت بیرون میخندونمت شادت میکنم
_پس بابت اینکه نجاتم دادی ممنونم خانوم و اینکه من مشکلی با این که شمارمو بهت بدم ندارم ولی تو که حتی منو نمیشناسی و نمیدونی کی ام پس چرا میخوای کمکم کنی ؟
+بخاطر اینکه...بخاطراینکه من خودمم همینارو تجربه کردم و نمیخوام کس دیگه اینارو تجربه کنه بخاطر اینکه اون موقعی که من اینجوری بودم کسی نبود کمکم کنه شادم کنه بخندونتم پس من اینکارارو برای تو انجام میدم.
_اوه بنطر میاد سختی زیاد دیدی
+اوم... حالا اینارو ولش شمارتو بده _باشه
÷بفرمایید
سفارشاشون رو روی میز گذاشت
÷امر دیگه ای ندارین؟
+نه مرسی ازتون
÷تعظیم کردن..
یک سال بعد....
توی این یک سال ات واقعا کمکم کرده هروز بهم پیام میده و زنگ میزنه هروز میاد و باخودش میبرتم بیرون و بهترین دوستم شده و من ازش واقعا ممنونم ولی من عاشقش شدم یعنی من. عاشق بهترین دوستم شدم.
ویو ات:
یک ساله که دارم به جیهوپ کمک میکنم چون نمیخوام اون دردایی که من کشیدم رو اونم تجربه کنه ولی احساس میکنم بجز اینکه دارم کمکش میکنم عاشقش هم شدم باید بهش اعتراف کنم یه فکر خیلی خوبی دارم پس فردا تولدشه توی یه کافه براش جشن میگیرم.و همونجا بهش اعتراف میکنم...
ادامه دارد...
وقتی بهش کمک کردی و جفتتون عاشق هم شدین...
ویو جیهوپ:
_میدونی چطور قلبمو درمان کنم؟
دوباره گریه هام اوج گرفتن
+هی هی لطفا گریه نکنید من میدونم حالتون خوب نیست ولی بیاید بریم توی اون کافه بنشینیم تا بارون بند بیاد.
_باشه
با انگشتام اشکامو پاک کردم و باهم راه افتادیم به سمت کافه ایی که اونور خیابون بود....
رفتیم سر یه میز نشستیم
÷خوش اومدین چی میل دارین؟
+تو چی میخوری؟
_کاپوچینو.
+باشههه پس دوتا کاپوچینو و دوتا کیک خیس کاکائویی لطفا
÷چشم
+هی اقا شما نمیخوای بگی چت شده که اونجوری زار زار اشک میریختی؟
_خب دختری که دیوونه وار عاشقش بودم ترکم کرده
+اوه شت چه بد من واقعا متاسفم برات ولی... بیا یکاری کنیم شمارتو میگیرم و کاری میکنم حالت خوب بشه باشه؟
_من چرا باید شمارمو به تو بدم ؟من الان حتی نمیدونم چرا با تو سر یه میز نشستم . باد تو انتظار داری شمارمو بهت بدم؟ و تو چجوری میخوای حالمو خوب کنی؟
+هی اولن من از زیر اون بارون نجاتت دادم وگرنه تاحالا سرمای بدی خورده بودی دوما میشم دوستت یعنی میام میبرمت بیرون میخندونمت شادت میکنم
_پس بابت اینکه نجاتم دادی ممنونم خانوم و اینکه من مشکلی با این که شمارمو بهت بدم ندارم ولی تو که حتی منو نمیشناسی و نمیدونی کی ام پس چرا میخوای کمکم کنی ؟
+بخاطر اینکه...بخاطراینکه من خودمم همینارو تجربه کردم و نمیخوام کس دیگه اینارو تجربه کنه بخاطر اینکه اون موقعی که من اینجوری بودم کسی نبود کمکم کنه شادم کنه بخندونتم پس من اینکارارو برای تو انجام میدم.
_اوه بنطر میاد سختی زیاد دیدی
+اوم... حالا اینارو ولش شمارتو بده _باشه
÷بفرمایید
سفارشاشون رو روی میز گذاشت
÷امر دیگه ای ندارین؟
+نه مرسی ازتون
÷تعظیم کردن..
یک سال بعد....
توی این یک سال ات واقعا کمکم کرده هروز بهم پیام میده و زنگ میزنه هروز میاد و باخودش میبرتم بیرون و بهترین دوستم شده و من ازش واقعا ممنونم ولی من عاشقش شدم یعنی من. عاشق بهترین دوستم شدم.
ویو ات:
یک ساله که دارم به جیهوپ کمک میکنم چون نمیخوام اون دردایی که من کشیدم رو اونم تجربه کنه ولی احساس میکنم بجز اینکه دارم کمکش میکنم عاشقش هم شدم باید بهش اعتراف کنم یه فکر خیلی خوبی دارم پس فردا تولدشه توی یه کافه براش جشن میگیرم.و همونجا بهش اعتراف میکنم...
ادامه دارد...
۵.۲k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.