فیک my moon 🌙پارت آخر

جیمین : فکرت کاملا درسته.....دقیقا مثل خوابم‌‌ زیبا هستی.....باورم نمیشه که عاشقت شدم.....
تنها فقط همین جمله کافی بود که اشکام شروع به ریزش کنن.....همینجور داشتم گریه میکردم که آروم چونمو با دست آزادش گرفتو صورتمو آورد بالا......گفت......
جیمین : گریه نکن ملکه ی من......
ا/ت : .......... ( سکوت)
جیمین : نمیدونم چیشد.....با اینکه خواب بود.....اما تا چشمام رو باز کردم دیدم عاشقت شدمو شدی همه ی دنیام.......
ا/ت : ............ ( سکوت)
جیمین : حالا......حاضری مال من بشی......حاضری تا آخر عمر ملکه ی قلبم باشی.....
با بهت بهش خیره شدم......بعد چند ثانیه به خودم اومدمو گفتم......
ا/ت : من خیلی وقته که مال توام......
تا اینو گفتم بدون توجه به جایی که هستیم لباشو به لبام کوبیدو شروع کرد به بوسیدنم.....دستامو دور گردنش حلقه کردمو..... داخل این بوسه ی شیرین و پراز عشق همکاری کردم.....
این بوسه آغاز زندگی جدید من بود.....زندگی جدیدی همراه با عشقم‌......یه شروع شیرین.....
یه پارت جا افتاده بود به خاطر همین از اول گذاشتم....
بازم ممنونم که وقت گذاشتین و فیکم رو خوندین و حمایتم کردید از همتون خیلی خیلی ممنونم.....
فیک بعدی در باره ی تهیونگه و ژانر دانشگاهی....که پوستر و خلاصشو امروز میزارم ولی پارت اول رو دوشنبه ی این هفته آپ میکنم......
دوستون دارم💜
از همتون ممنونم💜😘🫂
بای😊