P5
جیونگ:چی شده؟
جئون:یه لحظه وایسا همینجا
مرد به سمت دختر حرکت کرد
نامجون:سلام آقای جئون
جئون:س…سلام… سلام ا.ت
ا.ت:سلام
دختر حتی به مرد نگاه هم نمیکرد
جئون:پس من مزاحمتون نمیشم
نامجون:نه این چه حرفیه راحت باشید
جئون:خدافظ
(دیگه واقعا رفت)
نامجون:چی شده؟چرا یهو گرفته شدی؟
ا.ت:میشه بریم خونه؟
نامجون:باشه بریم
(فردا)
نامجون:خدافظ
ا.ت:خدافظ
وقتی وارد مدرسه شد چند نفر به سمتش اومدن:آقای جئون میخواست تورو ببینه
ا.ت:چرا؟
:نمیدونم
ا.ت:باشه مرسی
به سمت کلاسش رفت کیفش رو گذاشت و به سمت اتاق آقای جئون حرکت کرد
آروم در زد
با صدای بم جواب داد:بیا داخل
ا.ت:با من کاری داشتید آقای جئون
جئون:بشین
دختر سرش رو به سمت پایین برد و به سمت صندلی حرکت کرد
جئون:باید درمورد یه موضوعی باهمدیگه صحبت کنیم
ا.ت:میشنوم
جئون:اتفاقای دیشب همشون…
ا.ت:آقای جئون نیازی به توضیح نیست این زندگی شخصی شماست!اگر ک حرف دیگه ای ندارید من باید برم سر کلاسم
جئون: خیلی خب باشه برو
جئون:یه لحظه وایسا همینجا
مرد به سمت دختر حرکت کرد
نامجون:سلام آقای جئون
جئون:س…سلام… سلام ا.ت
ا.ت:سلام
دختر حتی به مرد نگاه هم نمیکرد
جئون:پس من مزاحمتون نمیشم
نامجون:نه این چه حرفیه راحت باشید
جئون:خدافظ
(دیگه واقعا رفت)
نامجون:چی شده؟چرا یهو گرفته شدی؟
ا.ت:میشه بریم خونه؟
نامجون:باشه بریم
(فردا)
نامجون:خدافظ
ا.ت:خدافظ
وقتی وارد مدرسه شد چند نفر به سمتش اومدن:آقای جئون میخواست تورو ببینه
ا.ت:چرا؟
:نمیدونم
ا.ت:باشه مرسی
به سمت کلاسش رفت کیفش رو گذاشت و به سمت اتاق آقای جئون حرکت کرد
آروم در زد
با صدای بم جواب داد:بیا داخل
ا.ت:با من کاری داشتید آقای جئون
جئون:بشین
دختر سرش رو به سمت پایین برد و به سمت صندلی حرکت کرد
جئون:باید درمورد یه موضوعی باهمدیگه صحبت کنیم
ا.ت:میشنوم
جئون:اتفاقای دیشب همشون…
ا.ت:آقای جئون نیازی به توضیح نیست این زندگی شخصی شماست!اگر ک حرف دیگه ای ندارید من باید برم سر کلاسم
جئون: خیلی خب باشه برو
۲.۲k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.