درخواستی
تک پارتی از کوک
وقتی بدون اجازش رفتیم بیرون و....
ویو ا.ت
خیلی حوصلم سر رفته بود دلم میخواست الان کوک پیشم باشه ولی نیست جدیدنم با کار خودشو خفه کرده الانم که ماموریته (کوک مافیاست) ای خدااااا چیکار کنم هعییی وایسا الان به میا زنگ میزنم بریم بار کوک هم فردا میاد اگه گفت کجا بودی میگم رفته بودم خونه میا ارههه همینه.... درحال زنگ زدن به میا
.مکالمه.
ا.ت: الو میا سلام
میا: سلام چطولییی خرهه
ا.ت: اومم خوبم میگم میایی امشب بریم بار
میا: اوکی ولی... کوک
ا.ت:اومم خودم حلش میکنم
میا: باش پس من ساعت ۸ میام دنبالت
ا.ت: اوکی
.پایان مکالمه.
ا.ت: ساعت ۶ بود پاشدم رفتم حموم یه دوش نیم ساعته گرفتم روتینم رو انجام دادم و رفتم پایین یه نودل درست کردم و خوردم و دیدم ساعت ۷:۲۰دیقه وات.د زود رفتم اتاق یه لباس مناسب انتخواب کردمو رفتم پایین میا دم در بود سوار شدم که گفت
میا: اومم ندزدنت خانم خوشگله*خنده
ا.ت: خنده*مسخره حرکت کن
میا: باش
ویو کوک
ایییی بالاخره از این ماموریت کوفتی نجات پیدا کردم امروز برمیگردم خونه و ا.ت رو سوپرایز میکنم تقریبا ساعت ۸:۴۵ دیقه بود که رسیدم رفتم داخل ا.ت رو صدا کردم ولی کسی جواب نداد یه خدمتکار اونجا بود ازش پرسیدم ا. ت کجاست اونم گفت که با میا رفتن بیرون عصبانی شدم چرا بهم خبر نداده
هوففف بهش زنگ زدم ولی جواب نداد دوباره زنگ زدم بازم جواب نداد نگران شدم و زود رفتم سوار ماشین شدم ردش رو زدم دیدم رفته بار هه اونم نه معمولی بار معروفی که پر از ادمای عوضی هست با سرعت خیلی بالایی میروندم همینکه رسیدم از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل که ا. ت رو دیدم رفتم سمتش یکم مست بود
کوک: به به سلام پرنسس خانم*عصبی و جدی
ا.ت:یااااا تو کی هستی برو پی کارت من خودم دوست پسر دارم اگه بفهمه مزاحمم شدی میکشتت*مست و کیوت
کوک:واقعا
ا.ت:اوهوم حالا برو کیشته*مست و کیوت
- کوک از خنگی دخترک خنده ایی کرد و اونو براید بغل کردن گذاشت تو ماشین و حرکت کرد سمت خونه ا. ت خوابش برده بود و از هیچی خبر نداشت رسیدن کوک اونو دوباره بغل کردو رفت داخل و به سمت اتاقشون حرکت کرد و اونو گذاشت رو تخت که ا. ت با کیوت ترین حالت ممکن گفت
ا.ت: ولم کن بیتربیت من دوست پسر دارم و خیلی هم دوسش دارم ولم کن برمممم
کوک: خنده خرگوشی* اخه مگه تو چقدر خوردی که دوست پسرتم یادتت نمیاد
ا.ت: نمیدونم
- کوک تک خنده ای کرد و کنار دخترک دراز کشید و تن کوچولو سرد دخترک رو به اغوش کشید و به خوابی عمیق فرو رفت
پایاننن
امیدوارم خوشتون اومده باشه اگر هم چرت و بد بود ببخشید😔
اسلاید بعد لباس ا.ت
وقتی بدون اجازش رفتیم بیرون و....
ویو ا.ت
خیلی حوصلم سر رفته بود دلم میخواست الان کوک پیشم باشه ولی نیست جدیدنم با کار خودشو خفه کرده الانم که ماموریته (کوک مافیاست) ای خدااااا چیکار کنم هعییی وایسا الان به میا زنگ میزنم بریم بار کوک هم فردا میاد اگه گفت کجا بودی میگم رفته بودم خونه میا ارههه همینه.... درحال زنگ زدن به میا
.مکالمه.
ا.ت: الو میا سلام
میا: سلام چطولییی خرهه
ا.ت: اومم خوبم میگم میایی امشب بریم بار
میا: اوکی ولی... کوک
ا.ت:اومم خودم حلش میکنم
میا: باش پس من ساعت ۸ میام دنبالت
ا.ت: اوکی
.پایان مکالمه.
ا.ت: ساعت ۶ بود پاشدم رفتم حموم یه دوش نیم ساعته گرفتم روتینم رو انجام دادم و رفتم پایین یه نودل درست کردم و خوردم و دیدم ساعت ۷:۲۰دیقه وات.د زود رفتم اتاق یه لباس مناسب انتخواب کردمو رفتم پایین میا دم در بود سوار شدم که گفت
میا: اومم ندزدنت خانم خوشگله*خنده
ا.ت: خنده*مسخره حرکت کن
میا: باش
ویو کوک
ایییی بالاخره از این ماموریت کوفتی نجات پیدا کردم امروز برمیگردم خونه و ا.ت رو سوپرایز میکنم تقریبا ساعت ۸:۴۵ دیقه بود که رسیدم رفتم داخل ا.ت رو صدا کردم ولی کسی جواب نداد یه خدمتکار اونجا بود ازش پرسیدم ا. ت کجاست اونم گفت که با میا رفتن بیرون عصبانی شدم چرا بهم خبر نداده
هوففف بهش زنگ زدم ولی جواب نداد دوباره زنگ زدم بازم جواب نداد نگران شدم و زود رفتم سوار ماشین شدم ردش رو زدم دیدم رفته بار هه اونم نه معمولی بار معروفی که پر از ادمای عوضی هست با سرعت خیلی بالایی میروندم همینکه رسیدم از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل که ا. ت رو دیدم رفتم سمتش یکم مست بود
کوک: به به سلام پرنسس خانم*عصبی و جدی
ا.ت:یااااا تو کی هستی برو پی کارت من خودم دوست پسر دارم اگه بفهمه مزاحمم شدی میکشتت*مست و کیوت
کوک:واقعا
ا.ت:اوهوم حالا برو کیشته*مست و کیوت
- کوک از خنگی دخترک خنده ایی کرد و اونو براید بغل کردن گذاشت تو ماشین و حرکت کرد سمت خونه ا. ت خوابش برده بود و از هیچی خبر نداشت رسیدن کوک اونو دوباره بغل کردو رفت داخل و به سمت اتاقشون حرکت کرد و اونو گذاشت رو تخت که ا. ت با کیوت ترین حالت ممکن گفت
ا.ت: ولم کن بیتربیت من دوست پسر دارم و خیلی هم دوسش دارم ولم کن برمممم
کوک: خنده خرگوشی* اخه مگه تو چقدر خوردی که دوست پسرتم یادتت نمیاد
ا.ت: نمیدونم
- کوک تک خنده ای کرد و کنار دخترک دراز کشید و تن کوچولو سرد دخترک رو به اغوش کشید و به خوابی عمیق فرو رفت
پایاننن
امیدوارم خوشتون اومده باشه اگر هم چرت و بد بود ببخشید😔
اسلاید بعد لباس ا.ت
۱۲.۷k
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.