عشق شیرین PART 38

پرش زمانی به بعد شام

جین ـ خوب کی می خوای شروع کنیم

جینهو ـ چی رو

جین ـ خودت رو به اون راه نزن

جینهو ـ جین من دیگه میرم

جین ـ کجا

جینهو. فردا مگه دانشگاه نداریم

جین ـ نه فردا رو تعطیله

جینهو. خوب امروز که داشتیم من خوابم میاد

جین ـ خوب اینجا بخواب امشب پیش هم می خوابیم

جینهو. برو بینم بابا

جین ـ الا یه برو بینم بابایی نشونت بدم که نفهمی چی دیدی

جینهو ـ هی دارم ازت میترسم

جین ـ بایدم بترسی

و با یه استایل بغلش کرد و بردش توی اتاق و انداختش روی تخت

جینهو ـ جین الا پقتش نیست

جین ـ پس کی وقتشه
جینهو راستشو بگو منو دوست داری یه نه

جینهو ـ راستشو بگم اره دوست دارم نمیدونم از می ولی دوست دارم

جین ـ خوب حالا شروع کنیم

جینهو ـ نمیدونم
جین بوسه ی سطحی روی لبای جینهو گذاشت

و شروع کرد به باز کردن دکمه ها لباس جینهو مه یه دفعه

مامان ـ بچه ها کجایی ما اومدیم


شرطا

ده تا لایک
بیستا کامنت