Daddy:))
Daddy:))
Part 9
ویوy/n★
بعد از اون اتاق دردناک تو بغل کوک خوابم برد
کم کم چشامو باز کردم شب شده بود جونگکوک پیشم نبود پاشدم رفتم حموم اومدم موهامو خشک کردم و یه لباس کیوت پوشیدم اما هنوز زیر دلم درد میکنه باورم نمیشه که من دیگه دختر نیستم
اصلا
چجوری این پسره منو شناخت؟ چجوری وارد رابطه شدیم؟ چرا هیچی یادم نیس؟
(تق تق)
اجوما: دخترم بیا پایین برای شام ارباب منتظره
ا. ت: باشه اجوما جون
خب بریم پایین وایییییییییییی چجوری توروش نگاهههه کنممممممم از خجالت ابببب میشمممممم چرا اونکارارو کردیم اهعهع شتتتتتتت
ارامش خودت را حفظ بفرما ا. ت گمشو پایین
عرررررررررررررررر نوموخامممم اهه اسکول شدم برو پایین دیگه ایششش
(بلاخره رفتی پایین)
ا. ت: سلام(لبخند ضایع)
جونگکوک: از خنده منفجر شده🤣
ا. ت: چرا میخندی؟
جونگکوک: دقت کردی خیلی با خودت حرف میزنی؟ خب چرا ازم خجالت میکشی کار بدی نکردیم که🤣
ا. ت: تو حرفای تو اتاقو شنیدییی؟
جونگکوک: اصلا از قصد نبودد (بزور خندشو نگهداشته)
ا. ت: عرررررررررررررررر (گریه الکی)
جونگکوک: کیوتتت 🤣🤣
ا. ت: نخند دیگه از خودم نا امید شدم ایشش
جونگکوک: اهم یک بار دیگه بگو
ا. ت: نه نه نمیگم گوهر خوردم
جونگکوک: فعلا بیا شام بخوریم
خاستم بشینم که...
جونگ کوک: رو پای ددی بشین
ا. ت: چرا حالا ددی؟
جونگکوک: خپبه دو سه ساعت پیش میگفتی ددی..
ا. ت: باشههع ادامشو نگووووو
جونگکوک: پس بشین
ا. ت: باشهههه
جونگکوک: افرین
۱۰۱۰ فالور
۲۰ لایک
۱۰ کامنت
Part 9
ویوy/n★
بعد از اون اتاق دردناک تو بغل کوک خوابم برد
کم کم چشامو باز کردم شب شده بود جونگکوک پیشم نبود پاشدم رفتم حموم اومدم موهامو خشک کردم و یه لباس کیوت پوشیدم اما هنوز زیر دلم درد میکنه باورم نمیشه که من دیگه دختر نیستم
اصلا
چجوری این پسره منو شناخت؟ چجوری وارد رابطه شدیم؟ چرا هیچی یادم نیس؟
(تق تق)
اجوما: دخترم بیا پایین برای شام ارباب منتظره
ا. ت: باشه اجوما جون
خب بریم پایین وایییییییییییی چجوری توروش نگاهههه کنممممممم از خجالت ابببب میشمممممم چرا اونکارارو کردیم اهعهع شتتتتتتت
ارامش خودت را حفظ بفرما ا. ت گمشو پایین
عرررررررررررررررر نوموخامممم اهه اسکول شدم برو پایین دیگه ایششش
(بلاخره رفتی پایین)
ا. ت: سلام(لبخند ضایع)
جونگکوک: از خنده منفجر شده🤣
ا. ت: چرا میخندی؟
جونگکوک: دقت کردی خیلی با خودت حرف میزنی؟ خب چرا ازم خجالت میکشی کار بدی نکردیم که🤣
ا. ت: تو حرفای تو اتاقو شنیدییی؟
جونگکوک: اصلا از قصد نبودد (بزور خندشو نگهداشته)
ا. ت: عرررررررررررررررر (گریه الکی)
جونگکوک: کیوتتت 🤣🤣
ا. ت: نخند دیگه از خودم نا امید شدم ایشش
جونگکوک: اهم یک بار دیگه بگو
ا. ت: نه نه نمیگم گوهر خوردم
جونگکوک: فعلا بیا شام بخوریم
خاستم بشینم که...
جونگ کوک: رو پای ددی بشین
ا. ت: چرا حالا ددی؟
جونگکوک: خپبه دو سه ساعت پیش میگفتی ددی..
ا. ت: باشههع ادامشو نگووووو
جونگکوک: پس بشین
ا. ت: باشهههه
جونگکوک: افرین
۱۰۱۰ فالور
۲۰ لایک
۱۰ کامنت
۲.۴k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.