•ᴘᴀʀᴛ 1•
ا.ت ویو
______________
از خواب بلند شدم....آح..تو این مدت خیلی خسته شدم همش امتحان درس
تنها سرگرمیم جونگیه....جونگی دوست مجازیمه.جونگی کره ایه ولی نه تا حالا صداش رو شنیدم نه دیدمش.امروز نمیرفتم مدرسه.ولی امتحان داشتم.بلند شدم و کارای لازم و انجام دادم.تا از سرویس اومدم بیرون نگاهم سمت گوشیم رفت
مثل همیشه از اول دوستیمون جونگی بهم پیام داده بود.درسته ساعت کره از اینجه جلو تره و الان اونجا صبح نیست تقریبا ظهره....ولی اون خیلی خوب میدونه من چه زمانی بلند میشم...همیشه شب بخیر میگه... حتی اگر اونجا شب نباشه....تنها مشکل اینجاست که نمیبینمش
جوابش رو مثل همیشه دادم.رفتم پایین تا صبحانه بخورم که خواهر گرامی کرمش فعال شد
علامت ا.ت + [ رزی:خواهر ا.ت]
+تو میخوای بمیری
رزی:حالا مگه چیشده همش یه ماسک گزاشتم
+ولی این ماسک منه
مامانم که از دور نگاهی سر شار از افسوس به ما مینداخت صدامون کرد برای غذا
داشتم با خیال راحت صبحانمو میخوردم که مامانم گفت
[م.ت:مامان تو]
م.ت:اون دوست کره ایت بود
+هوم....جونگی رو میگی
م.ت:همون حالا همون پسره
بعد از یه مکس ادامه داد
م.ت:یه کارت برات فرستاده برای رفتن به کره و رفتن به جشن تولدش.هزینه همه چی هم خودش میده
+هوم میدونم
یهو متوجه ماجرا شدم و با تعجب نگاه مامانم کردم
+او..اون....منو....به چی دعوت کرده؟
م.ت:نمیدونم فقط میدونم کارت الان رسیده به دستمون و تقریبا دو روز دیگه باید بری کره
+بابا چی...بابا اجازه میده؟
م.ت:آره...باهاش صحبت کردم... این فزصت خوبیه برای دیدن اون پسرای چینی
یه جیغ بلند کشیدم
+وااییییییی ماماننننن....اونا کره این
م.ت:پس چرا چینی آهنگ میخونن؟
+کره میخونن چینی کجا بوده
م.ت: حالا همونا...میتونی کنسرت اونا هم بری...این پسره جونگ نمیدونم چی هم ببینی
با این صحبت ها به این نتیجه رسیم که اصن مامانم از خارج از ایران سر در نمیاره و اگر هم بخوام براش توضیح بدم حتما دعوای بدی میشه پس بحث رو ادامه ندادم
بعد از صبحانه رفتم توی اتاقم و شروع به دست خوندم کردم...تا اومدم ذهنم رو بدم به درس و موضوع کره رفتن رو تموم کنم توی گوشیم از طرف جونگی پیامی ارسال شد
متن پیام:الان بهم خبر دادن دعوت نامه ام رسیده...اگر دقت کرده باشی میتونی یه نفر دیگه هم با خودت بیاری کره
حتما بهم خبر بده.این یه فرصت خوبه که منو ببینی...مگه نه؟! تازه میتونم باهم بریم کنسرت بی تی اس و تو هم بایست رو ببینی....
این پارت اول فیکه حتما میخوام که حمایت کنید تا ادامه بدم.....وقتی این فیک تموم شد هم باز چند تا موضوع پیشنهاد میدم و میتونین انتخواب کنید
مرسی بابت حمایتتون🤍✨
______________
از خواب بلند شدم....آح..تو این مدت خیلی خسته شدم همش امتحان درس
تنها سرگرمیم جونگیه....جونگی دوست مجازیمه.جونگی کره ایه ولی نه تا حالا صداش رو شنیدم نه دیدمش.امروز نمیرفتم مدرسه.ولی امتحان داشتم.بلند شدم و کارای لازم و انجام دادم.تا از سرویس اومدم بیرون نگاهم سمت گوشیم رفت
مثل همیشه از اول دوستیمون جونگی بهم پیام داده بود.درسته ساعت کره از اینجه جلو تره و الان اونجا صبح نیست تقریبا ظهره....ولی اون خیلی خوب میدونه من چه زمانی بلند میشم...همیشه شب بخیر میگه... حتی اگر اونجا شب نباشه....تنها مشکل اینجاست که نمیبینمش
جوابش رو مثل همیشه دادم.رفتم پایین تا صبحانه بخورم که خواهر گرامی کرمش فعال شد
علامت ا.ت + [ رزی:خواهر ا.ت]
+تو میخوای بمیری
رزی:حالا مگه چیشده همش یه ماسک گزاشتم
+ولی این ماسک منه
مامانم که از دور نگاهی سر شار از افسوس به ما مینداخت صدامون کرد برای غذا
داشتم با خیال راحت صبحانمو میخوردم که مامانم گفت
[م.ت:مامان تو]
م.ت:اون دوست کره ایت بود
+هوم....جونگی رو میگی
م.ت:همون حالا همون پسره
بعد از یه مکس ادامه داد
م.ت:یه کارت برات فرستاده برای رفتن به کره و رفتن به جشن تولدش.هزینه همه چی هم خودش میده
+هوم میدونم
یهو متوجه ماجرا شدم و با تعجب نگاه مامانم کردم
+او..اون....منو....به چی دعوت کرده؟
م.ت:نمیدونم فقط میدونم کارت الان رسیده به دستمون و تقریبا دو روز دیگه باید بری کره
+بابا چی...بابا اجازه میده؟
م.ت:آره...باهاش صحبت کردم... این فزصت خوبیه برای دیدن اون پسرای چینی
یه جیغ بلند کشیدم
+وااییییییی ماماننننن....اونا کره این
م.ت:پس چرا چینی آهنگ میخونن؟
+کره میخونن چینی کجا بوده
م.ت: حالا همونا...میتونی کنسرت اونا هم بری...این پسره جونگ نمیدونم چی هم ببینی
با این صحبت ها به این نتیجه رسیم که اصن مامانم از خارج از ایران سر در نمیاره و اگر هم بخوام براش توضیح بدم حتما دعوای بدی میشه پس بحث رو ادامه ندادم
بعد از صبحانه رفتم توی اتاقم و شروع به دست خوندم کردم...تا اومدم ذهنم رو بدم به درس و موضوع کره رفتن رو تموم کنم توی گوشیم از طرف جونگی پیامی ارسال شد
متن پیام:الان بهم خبر دادن دعوت نامه ام رسیده...اگر دقت کرده باشی میتونی یه نفر دیگه هم با خودت بیاری کره
حتما بهم خبر بده.این یه فرصت خوبه که منو ببینی...مگه نه؟! تازه میتونم باهم بریم کنسرت بی تی اس و تو هم بایست رو ببینی....
این پارت اول فیکه حتما میخوام که حمایت کنید تا ادامه بدم.....وقتی این فیک تموم شد هم باز چند تا موضوع پیشنهاد میدم و میتونین انتخواب کنید
مرسی بابت حمایتتون🤍✨
۴۴.۸k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.