وقتی ردت کرد ولیp2
لینو:میبینم پیشرفت کردی در حدی که الان به عنوان شریکم اینجا باشی…
ات:اگه به خاطر مسخره بازی یا یادآوری گذشته اینجام پس بهتره برم …
میخواستی راهتو بکشی بری که با دست لینو دور کمرت متوقف شدی …انگشتاشو دور فکت گذاشت و مجبورت کرد به چشمات نگاه کنی
لینو:چیه؟ از گذشتت میترسی ؟ یا اینکه هنوز دوستم داری؟
.
.
.
فلش بک به ده سال پیش
ات:دوست دارم
با این حرف ات لینو زد زیر خنده …
لینو:چی؟ تو هرزه منو دوست داری؟ واقعا چه فکری با خودت کردی؟ بابای تو خدمتکار خونه ماست بعد تو با چه رویی جرات میکنی به من بگی دوست دارم ؟ اه دختره ی دیوونه … حالا هم از این جا برو دوست ندارم قیافه ت رو ببینم
دختر که ضربه بدی از طرف کسی که عاشقش بود خورد با گریه از خونه و عمارت برای همیشه فاصله گرفت ….
اما اون روز تنها کسی که ضربه خورده بوده و دلش شکسته بود ات نبود بلکه پسر داستان هم بعد از رفتن عشقش گوشه ای از اتاق با چشمای اشکی نشسته بود و به نقطه ای نامعلوم خیره بود … با صدای باز شدن در اتاقش نگاهش رو از اون نقطه گرفت و نگاهش و به در داد …
پدر لینو: اون کاری که بهت گفتمو انجام دادی ؟
لینو اروم سرش رو به نشونه ی اره تکون داد…
پدر لینو: خوبه ….
پدرش اروم به جایی که لینو نشسته بود نزدیک شد و گونه پسرش رو نوازش کرد..
پدر لینو: بدون لیاقت تو بیشتر از یه دختر خدمتکاره
پایان فلش بک
ات:اگه به خاطر مسخره بازی یا یادآوری گذشته اینجام پس بهتره برم …
میخواستی راهتو بکشی بری که با دست لینو دور کمرت متوقف شدی …انگشتاشو دور فکت گذاشت و مجبورت کرد به چشمات نگاه کنی
لینو:چیه؟ از گذشتت میترسی ؟ یا اینکه هنوز دوستم داری؟
.
.
.
فلش بک به ده سال پیش
ات:دوست دارم
با این حرف ات لینو زد زیر خنده …
لینو:چی؟ تو هرزه منو دوست داری؟ واقعا چه فکری با خودت کردی؟ بابای تو خدمتکار خونه ماست بعد تو با چه رویی جرات میکنی به من بگی دوست دارم ؟ اه دختره ی دیوونه … حالا هم از این جا برو دوست ندارم قیافه ت رو ببینم
دختر که ضربه بدی از طرف کسی که عاشقش بود خورد با گریه از خونه و عمارت برای همیشه فاصله گرفت ….
اما اون روز تنها کسی که ضربه خورده بوده و دلش شکسته بود ات نبود بلکه پسر داستان هم بعد از رفتن عشقش گوشه ای از اتاق با چشمای اشکی نشسته بود و به نقطه ای نامعلوم خیره بود … با صدای باز شدن در اتاقش نگاهش رو از اون نقطه گرفت و نگاهش و به در داد …
پدر لینو: اون کاری که بهت گفتمو انجام دادی ؟
لینو اروم سرش رو به نشونه ی اره تکون داد…
پدر لینو: خوبه ….
پدرش اروم به جایی که لینو نشسته بود نزدیک شد و گونه پسرش رو نوازش کرد..
پدر لینو: بدون لیاقت تو بیشتر از یه دختر خدمتکاره
پایان فلش بک
۱۰.۰k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.