دیدار دوباره ..!)«پارت یک»
(علامت ها :ا/ت@جونگ کوک&غریبه ها ^)
—————————————
^خاله ا/ت میشه برام قصه بگی (با حالت بچگونه )
@پس کوچولو من دلش قصه میخواد !؟(لبخند)
«ا/ت ضربه ای آرومی به بینی سومین زد »
@خیلی خوب قصه رو میگم (لبخند)
«فلش بک بع سه سال قبل..»
@برات متاسفم !عوضی (گریه )
«ا/ت با چمدون تو دستش خواست از خونه بره که بغل کوک وایساد گفت »
@کوک اینو بدون خیلی دوست داشتم و بخاطر همین تنها حرفی که بهت زدم همین بود من میخوام خوشحال باشی برای همین میذارم کنار کسی که خوشحالت میکنه باشی امیدوارم کنار هم شاد و خوشبخت باشین و کنارش خوشحال باشی حالت خوب باش آرزوی خوشبختی براتون دارم این تنها آرزوی خوبی که میتونم برات داشت باشم برای اخرین بار !
«ا/ت از خونه رفت بیرون»
«پایان فلش بک»
^خاله یعنی شاهزاد بخاطر یه نفر دیگه از پرنس اش گذشت و جلوش نگرفت دنبالشم نگشت!؟
@نه عزیزم شاهزاد جلو پرنسسش نگرفته و حتا براش توضیحی هم نداد اما پرنسس فقط میخواست شاهزادش کنار کسی که دوست دار خوشحال باش برای همین بیخیال اون عشق شد و همچی توی دلش خاک کرد هم عشق هم شاهزادش رو !
^پرنسس خیلی گناه داشت !باوجود اون همه عشقی که داشت به شاهزاد ،شاهزاد بعش خیانت کرد پرنسس دیگه ای جایگزینش کرد !
@اره عزیزم واقعا پرنسس خیلی بیچاره بود و گناه داشت اما اون شاهزاد با بی رحمی دل دختر زیر پاش له کرد (بغض)
^خاله حالت خوب!؟
@اره عزیزم دیگه بگیر بخواب !(بغض)
«ا/ت با سختی بغضش قورت میده پتو رو روی سومین میکشه و از اتاقش میره بیرون »
^ا/ت بازم اون داستان براش تعریف کردی !؟
@اون میخواست داستان بشنوه و چه داستانی بهتر از داستان خاله بیچاره اش نه !؟
^ا/ت تا کیه میخوای خودتت نابود کنی اون دیگه رفت اون دار راحت زندگیش میکنه اما تو داری هروز نابود تر میشی دیگه این داستان برای سومین تعریف نکن یاد آوری گذشت حالت بدتر میکنه نمیخوام ا/ت یه سال پیش دوباره برگرد تو بعد یه سال بلخر تونستی زندگیت شروع کنی !
@نمیتونم یوری !همچی برام هر لحظ عین یه فیلم میگذر و من فقط تماشا میکنم و این بغض لعنتی نمیتونم کنترل کنم !میخوام آنقدر ازش متنفر باشم که وقتی اسمش میاد حالم ازش بهم بخوره اما حتا اسمشم ضربان قلبم بالا میبره مثل یه دیونه شدم نه!؟
^پس تو ذهنت اون هیولا تر نشونه بد هر چقدر ادم عوضی و هرچقدر کثیف تو بزرگ تر نشونش بده تا ازش متنفر شی هر کاری بکن که حتا به اسمشم فکر نکنی یه زندگی جدید شروع کن بدون اون اسم بدون فکر اون !خودت نابود نکن خواهر کوچولو من !
«یوری دستش روی صورت ا/ت گذاشت اشکش پاک کرد »
^گریه بس عزیزم برو استراحت کن !
@اهوم !
«ا/ت با همون وضع داغون رفت و خودشو رو تخت پرت کرد و با کلی گریه خوابش برد »
ادامه دارد …
—————————————
^خاله ا/ت میشه برام قصه بگی (با حالت بچگونه )
@پس کوچولو من دلش قصه میخواد !؟(لبخند)
«ا/ت ضربه ای آرومی به بینی سومین زد »
@خیلی خوب قصه رو میگم (لبخند)
«فلش بک بع سه سال قبل..»
@برات متاسفم !عوضی (گریه )
«ا/ت با چمدون تو دستش خواست از خونه بره که بغل کوک وایساد گفت »
@کوک اینو بدون خیلی دوست داشتم و بخاطر همین تنها حرفی که بهت زدم همین بود من میخوام خوشحال باشی برای همین میذارم کنار کسی که خوشحالت میکنه باشی امیدوارم کنار هم شاد و خوشبخت باشین و کنارش خوشحال باشی حالت خوب باش آرزوی خوشبختی براتون دارم این تنها آرزوی خوبی که میتونم برات داشت باشم برای اخرین بار !
«ا/ت از خونه رفت بیرون»
«پایان فلش بک»
^خاله یعنی شاهزاد بخاطر یه نفر دیگه از پرنس اش گذشت و جلوش نگرفت دنبالشم نگشت!؟
@نه عزیزم شاهزاد جلو پرنسسش نگرفته و حتا براش توضیحی هم نداد اما پرنسس فقط میخواست شاهزادش کنار کسی که دوست دار خوشحال باش برای همین بیخیال اون عشق شد و همچی توی دلش خاک کرد هم عشق هم شاهزادش رو !
^پرنسس خیلی گناه داشت !باوجود اون همه عشقی که داشت به شاهزاد ،شاهزاد بعش خیانت کرد پرنسس دیگه ای جایگزینش کرد !
@اره عزیزم واقعا پرنسس خیلی بیچاره بود و گناه داشت اما اون شاهزاد با بی رحمی دل دختر زیر پاش له کرد (بغض)
^خاله حالت خوب!؟
@اره عزیزم دیگه بگیر بخواب !(بغض)
«ا/ت با سختی بغضش قورت میده پتو رو روی سومین میکشه و از اتاقش میره بیرون »
^ا/ت بازم اون داستان براش تعریف کردی !؟
@اون میخواست داستان بشنوه و چه داستانی بهتر از داستان خاله بیچاره اش نه !؟
^ا/ت تا کیه میخوای خودتت نابود کنی اون دیگه رفت اون دار راحت زندگیش میکنه اما تو داری هروز نابود تر میشی دیگه این داستان برای سومین تعریف نکن یاد آوری گذشت حالت بدتر میکنه نمیخوام ا/ت یه سال پیش دوباره برگرد تو بعد یه سال بلخر تونستی زندگیت شروع کنی !
@نمیتونم یوری !همچی برام هر لحظ عین یه فیلم میگذر و من فقط تماشا میکنم و این بغض لعنتی نمیتونم کنترل کنم !میخوام آنقدر ازش متنفر باشم که وقتی اسمش میاد حالم ازش بهم بخوره اما حتا اسمشم ضربان قلبم بالا میبره مثل یه دیونه شدم نه!؟
^پس تو ذهنت اون هیولا تر نشونه بد هر چقدر ادم عوضی و هرچقدر کثیف تو بزرگ تر نشونش بده تا ازش متنفر شی هر کاری بکن که حتا به اسمشم فکر نکنی یه زندگی جدید شروع کن بدون اون اسم بدون فکر اون !خودت نابود نکن خواهر کوچولو من !
«یوری دستش روی صورت ا/ت گذاشت اشکش پاک کرد »
^گریه بس عزیزم برو استراحت کن !
@اهوم !
«ا/ت با همون وضع داغون رفت و خودشو رو تخت پرت کرد و با کلی گریه خوابش برد »
ادامه دارد …
۹.۰k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.