پارت ۱۲ من خیانت نکردم

اجوما:واقعا میخواید
ات:اره با داهیون تصمیم گرفتیم بریم کره
اجوما:واقعا منم میتونم بیام؟
ات:معلومه که میتونی اجوما
اجوما :باشه پس اگر زحمتی نیست منم میام
ات:چه زحمتی تو تو این چند سال برای ما خیلی کار کردی


(فلش بک به ۵ روز بعد )
ات ویو
بالاخره رسیدیم کره با لیموزین شخصیمون به خونه داهیون حرکت کردیم و بعد از چند دقیقه رسیدیم خونه هیچ تغیری نکرده بود
ات:مین جه و مین هو زود دست تو صورتتون رو بشورید و بیاید
مین جه :باشه بریم داداشی
داهیون:ات
ات:جانم
داهیون :کی میری شرکت جدید
ات:نمیدونم بزار یه زنگ بزنم به سوهو
گوشیو ورداشتم و زنگ زدم یه سوهو که ببینم کی باید بریم شرکت بعد از چند بوق جواب داد :سلام
سوهو:سلام ات خوبی؟رسیدین؟
ات:اره خوبم بله رسیدیم سوهو؟
سوهو:بله ؟
ات:میگم که کی باید برم شرکت جدید
سوهو :منم میخواستم زنگ بزنم بهت بگم بهشون زنگ زدم و گفتم گفتن که رئیس فردا تار بعد از ظهر نیستن و از ساعت ۵ به بعد میتونن بیان
ات:خب پس ساعت ۵ نیم خوبه؟
سوهو :اره خوبه پس فردا ساعت ۵ نیم میام دنبالت حاضر باش
ات:باشه
سوهو :ات
ات:بله
سوهو :چیزی لازم ندارین
ات:نه مرسی همه چی هستش ازت ممنونم کاری نداری ؟
سوهو :نه توهم کاره نداره
ات:نه
سوهو:پس بای
ات:بای
گوشی قط کردم و رفتم نشستم سر میز بعد از ناهار یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و لباسام رو عوض کردم و خوابیدم


(۳ساعت بعد)
داهیون:..............


#بی تی اس #فیک #جونگ کوک