𝐏𝐚𝐫𝐭¹
𝐏𝐚𝐫𝐭¹
{𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐚𝐧𝐝 𝐰𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐥𝐨𝐯𝐞}
بعد از اتمام یه پرونده سخت یه لیوان قهوه داغ میچسبه البته اگه صدای در و مزاحمی که پشت در بود میذاشت
شوگا:بیا تو
ته: سلام گفتم حالا که سرت خلوت شده یه ذره بیام کرم بریزم و برم
شوگا:هووف باید بگم که اصلا حوصله ندارم
ته:اوه داشت یادم میرفت یه سورپرایز برات دارم(پرونده بنفش رنگ و گذاشتم روی میزش)
شوگا:نگو که...
ته:دقیقا یه پرونده دیگه هیونگ این پرونده با بقیه فرق داره یه باند خلافکارن که چهار نفرن یه دختر و سه تا پسر که جدیدا هم رفتن تو کار قاچاق اعضای بدن انسان این یه باند چند ساله هست که ما تازه به وجودش پی بردیم
شوگا:خب حداقل بذارید امروز و استراحت کنم پرونده و بررسی میکنم
ته: باشه ولی نامجون گفت زودتر دست به کار شو
شوگا:باشه
ته: خداحافظی
شوگا:بای بای
واقعا توقع این یکیو نداشتم هووووووووف پرونده و باز کردم همه اطلاعاتشون توش بود عکس دختره توش بود خیلی برام آشنا بود ولی نمیشناختمش
شوگا:اینجور که بوش میاد حالا حالا ها باید با تختم خدافزی کنم(تو دلش)
••••••••••••
ا/ت:بچه ها سریع بیاید اینجا باید یچیز مهمی و بهتون بگم
کوکی:باز چیشدع
ا/ت:بگو بقیه هم بیان
کوکی:دارن میان
ا/ت:بچه ها من همه اطلاعات مامور هارو هک کردم و فهمیدم که چیزای زیادی راجب ما فهمیدن
جیمین:خب حالا ما باید چیکار کنیم ؟
ا/ت: باید یه جای امن واسه خودمون پیدا کنیم
هوسوک: بنظر من جونگکوک باید جاسوسی رو شروع کنی
جونگکوک:حتما
جیمین:عکس هامون هم دارم
ا/ت:فعلا به عکس دسترسی پیدا نکردن ینی من نذاشتم ولی عکس منو دارن باید یجوری که شک نکن بیشتر اطلاعاتمون و پاک کنم
هوسوک:نه اصلا این کارو نکن فقط نذار اطلاعات بیشتر پیدا کنن همین
ا/ت:باشه,راستی هوسوک اون پلیسی که پرونده ما دستشه خیلی آشناس برام
هوسوک:خب شناختیش؟
ا/ت:نه زیاد ولی یادته از عشق بچگی هام واست گفته بودم
هوسوک:ینی میخوای بگی این یارو ماموره همونیه که تورو توی بچگی ول کرده
ا/ت:نمیدونم هنوز مطمئن نیستم
جیمین:چی دارین پچ پچ میکنین
ا/ت:هیچی تو به کارت برس
«گذشته ا/ت»
ا/ت:بابایی پس شوگا کی میاد پیشم؟
بابای ا/ت:میاد عزیزم
ا/ت: (صدای زنگ در اومد)هوراااااا اومدن
شوگا:سلام
ا/ت: یونگی( پرید بغلش )
شوگا:آخ کوچولو دلم واست تنگ شده بود
ا/ت:منم
بیا کامنت🥲
•ادامه دارد•
•عشق سیاه و سفید•
{𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐚𝐧𝐝 𝐰𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐥𝐨𝐯𝐞}
بعد از اتمام یه پرونده سخت یه لیوان قهوه داغ میچسبه البته اگه صدای در و مزاحمی که پشت در بود میذاشت
شوگا:بیا تو
ته: سلام گفتم حالا که سرت خلوت شده یه ذره بیام کرم بریزم و برم
شوگا:هووف باید بگم که اصلا حوصله ندارم
ته:اوه داشت یادم میرفت یه سورپرایز برات دارم(پرونده بنفش رنگ و گذاشتم روی میزش)
شوگا:نگو که...
ته:دقیقا یه پرونده دیگه هیونگ این پرونده با بقیه فرق داره یه باند خلافکارن که چهار نفرن یه دختر و سه تا پسر که جدیدا هم رفتن تو کار قاچاق اعضای بدن انسان این یه باند چند ساله هست که ما تازه به وجودش پی بردیم
شوگا:خب حداقل بذارید امروز و استراحت کنم پرونده و بررسی میکنم
ته: باشه ولی نامجون گفت زودتر دست به کار شو
شوگا:باشه
ته: خداحافظی
شوگا:بای بای
واقعا توقع این یکیو نداشتم هووووووووف پرونده و باز کردم همه اطلاعاتشون توش بود عکس دختره توش بود خیلی برام آشنا بود ولی نمیشناختمش
شوگا:اینجور که بوش میاد حالا حالا ها باید با تختم خدافزی کنم(تو دلش)
••••••••••••
ا/ت:بچه ها سریع بیاید اینجا باید یچیز مهمی و بهتون بگم
کوکی:باز چیشدع
ا/ت:بگو بقیه هم بیان
کوکی:دارن میان
ا/ت:بچه ها من همه اطلاعات مامور هارو هک کردم و فهمیدم که چیزای زیادی راجب ما فهمیدن
جیمین:خب حالا ما باید چیکار کنیم ؟
ا/ت: باید یه جای امن واسه خودمون پیدا کنیم
هوسوک: بنظر من جونگکوک باید جاسوسی رو شروع کنی
جونگکوک:حتما
جیمین:عکس هامون هم دارم
ا/ت:فعلا به عکس دسترسی پیدا نکردن ینی من نذاشتم ولی عکس منو دارن باید یجوری که شک نکن بیشتر اطلاعاتمون و پاک کنم
هوسوک:نه اصلا این کارو نکن فقط نذار اطلاعات بیشتر پیدا کنن همین
ا/ت:باشه,راستی هوسوک اون پلیسی که پرونده ما دستشه خیلی آشناس برام
هوسوک:خب شناختیش؟
ا/ت:نه زیاد ولی یادته از عشق بچگی هام واست گفته بودم
هوسوک:ینی میخوای بگی این یارو ماموره همونیه که تورو توی بچگی ول کرده
ا/ت:نمیدونم هنوز مطمئن نیستم
جیمین:چی دارین پچ پچ میکنین
ا/ت:هیچی تو به کارت برس
«گذشته ا/ت»
ا/ت:بابایی پس شوگا کی میاد پیشم؟
بابای ا/ت:میاد عزیزم
ا/ت: (صدای زنگ در اومد)هوراااااا اومدن
شوگا:سلام
ا/ت: یونگی( پرید بغلش )
شوگا:آخ کوچولو دلم واست تنگ شده بود
ا/ت:منم
بیا کامنت🥲
•ادامه دارد•
•عشق سیاه و سفید•
۳.۲k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.